سوالات شما
در این بخش می توانید سوال و یا مشکل خود را مستقیما با متخصصان سیمیآروم مطرح کنید و در اسرع وقت پاسخ شما توسط یکی از مشاوران داده خواهد شد و از طریق ایمیل به شما اطلاع رسانی می گردد.
لطفا سوال خود را به صورت مختصر شرح دهید.
پاسخ داده شده
ازدواج
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 245
سلام
من ۲۴ سالمه و حدود یه ساله با یه اقا پسر اشنا شدم و طبق برنامه ها و با اطلاع خونواده ها قراره ۴ماه بعد از اتمام سربازیشون عقد کنیم.ک ایشون در این مدت بتونن پول جمع کنن و شغل خوبی پیدا کنن.ولی در حال حاضر ک یک و نیم ماه مونده به عقدمون این اتفاقا نیفتاده.من لیسانس دارم و میخاستم درسمو ادامه بدم ولی گفتن اگه ازدواج کنیم شرایطمون طوری نمیشه ک بتونی ادامه تحصیل بدی.راستیتش خودمم سختم میاد درس بخونم ولی کسی از پیشرفت بدش نمیاد. ازاونجایی ک اعتقاد طرف ما بر اینه ک دختر زیاد تو خونه نمونه و سنش نباید بالا بره از نظر ازدواج و درس موندم چکار کنم.درسته خودم مهمم ولی مطمئنن نگاه دور و بری ها ادم رو آزرده میکنه.کل اعضای خونواده راضی به ازدواجن خودم نمیدونم.خواهش مکنم راهنماییم کنین😒.ممنونم

پاسخ داده شده
روابط اجتماعی
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 295
سلام من ۱۸ سالمه و پشت کنکوریم میخواستم بدونم چجوری تحت تاثیر رفتار دیگران (در خانه جامعه و دوستان) قرار نگیرم ؛ مثلا اگه کسی با بی محلی بامن حرف زد سرخورده میشم و نمیدونم چه واکنشی نشون بدم؛ خیلی دوست دارم یه رفتار واحد برا خودم تعریف کنم و باهمه بااون رفتار برخورد کنم و با رفتار دیگران هم سازگاری داشته باشم ولی نمیدونم چطور؟ لطفا در این زمینه اگه میشه منو راهنمایی بفرمایید خیلی ممنون
پاسخ داده شده
تنهایی
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 104
سلام من یک پسر 20 ساله هستم تک پسرهستم و برادری هم ندارم پشت کنکوری هستم و برای کنکور آبنده درس میخونم
من خیلی آدم تنهایی هستم و هیچ دوستی ندارم یعنی من تو زندگی خیلی سعی کردم که دوستی برای خود پیدا کنم اما هیچکس تمایل دوستی با من رو نداره خیلی احساس تنهایی میکنم و افکارم خیلی پریشون هستش نمیتونم تنهایی رو تحمل کنم لطفا راهنماییم کنید.
پاسخ داده شده
سوال خانوادگی و اخلاق رفتار برادر و عاقبت در دنیا
دسته بندی: فرزند پروری
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 298
سلام بنده پسری 25 ساله که یک برادر دارم ۳ سال نیم از من کوچکتره و قدش ۲۰ سانت بزرگتره که اصلن چند ساله اخلاق خوبی در منزل نداره و مرا بیچاره کرده و مثلن چیزی را بهانه میکنه مثلن اگه تلوزیون روشن کردم میاد خاموش میکنه و فحش بد میده بهم و اگه چیزی گفتم میپره بهم و بد جوری هم میزنه مرا و من به خاطر ابرو و احترام چیزی نمیگم و کلن در منزل صورت و اخماش تو همه با بد اخلاقی هم صحبت میکنه با خانواده و من و مزل که باشه من حالم گرفته بی حوصله و غمگین میشم بیرون که میره حالم خوب میشه خوشحال میشم و دیگه سیر شدم از این روزگار دوبار خودکشی زد به سرم به خاطر این که خودکشی عوقبتش جهندمه این کار نکردم و افسردگی گرفتم از دستش نمیدونم دیگه چه کار کنم شکایت کردم دادگستری فایده نداره به عمو دایی خاله گفتم فایده نداره میرن حمایت برادرم و لطفا دقیق برایم توضیح دهید شما بگویید من چه کار کنم اخلاقش درست بشه دیگه نمیتونم تحمل کنم یک را حل بگید ایا سحر جادو نشده و بگید ایا در این دنیا و اون دنیا روز قیامت عاقبت بد اخلاقیش چه طور میشه دست شما درد نکنه ممنون ببخشید شرمنده منتظر جوابم کمی زودتر جواب دهید
پاسخ داده شده
تفاوت سلیقه زوجین
دسته بندی: مشاوره زناشویی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 154
سلام و خسته نباشید. من و نامزدم هردو ۲۶ ساله و چند سالی هست باهم آشنایی قبلی داشتیم و الان که موضوع رسمی شده و رسما نامزدیم. تنها چیزی که مارو توی این رابطه آزار میده اینه که از نظر پوشش باهم اختلاف سلیقه داریم. واقعا خیلی باهم خوبیم و تفاهم داریم و ایشون هم خیلی ادم اروم و منطقی هستن. منتها چیزایی رو دوست دارن من انجام بدم که من نمیخوام. نه اینکه نخوام. من حرفم اینه چرا ازدواج باید باعث شه من لباسی رو که خودم دوست دارم تن نکنم و باید چیزیو که ایشون دوست دارن بپوشم. مثلا من نمیتونم لباس زرد بپوشم چون رنگ زرد رو دوست نداره خوب شاید من دوست داشته باشم. یا مثلا لباس مجلسی حتما باید باب سلیقه اون باشه. اخه من قراره این لباسو بپوشم چرا باید واسه خودم محدودیت ایجاد کنم موقع خریدش.مثلا من شاید از تی شرتی که دارم میخرم از رنگ زردش خوشم بیاد اما چون شوهرم زرد دوست نداره نباید بخرم. یا لباس مجلسی رو باید مثل ٱملا انتخاب کنم چون ایشون از مد و بروز بودن بدشون میاد. من واقعا واقعا نمیدونم باید چه کاری انجام بدم چه واکنشی انجام بدم.از طرفیم همه چیشو دوست دارم نمیتونم ازش بگذرم. آرومیشو منطقشو همه رو دوست دارم. لطفا منو راهنمایی کنین باید چیکار کنم. حس میکنم با این روند من نسبت به متعهد بودن دچار تردید میشم چونکه مجبور میشم چیزی باشم که اون میخواد عین عروسک خیمه شب بازی.

پاسخ داده شده
زناشویی
دسته بندی: مشاوره زناشویی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 154
سلام
مدتی هست با خانومی اشنا شدم اوایل خانوم وفاداری نبود اما الان مطمنم از وفاداریش اما گاهی تردید به سراغم میاید. فکر میکنم جدایی بهترین انتخاب باشد .

پاسخ داده شده
ازدواج
دسته بندی: رابطه
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 196
سلام خسته نباشید
یه سوالی داشتم
من یه پسر ۲۲ساله م و با همکلاسیم تو دانشگاه دوست شدم
و خیلی باهم تفاهم داریم و اخلاق و رفتار و تمام ویژگی های که از همسر آینده م داشتم رو داره
و حس مون نسبت بهم یکیه
تصمیم ازدواج داریم
من حدودا تا ۲،۳ ماه دیگه میرم خدمت خانواده ها از رابطمون با بخبرن خانواده من که تایید کردن دختر موردعلاقه مو و گفتن بعد از اومدن من از خدمت میریم خواستگاری
خانواده دخترموردعلاقه م
گفتن باید با مشاور صحبت کنیم
که ما می تونیم تا موقعه ای خواستگاری همو ببینیم حضوری ؟
مشکلی پیش نمیاد ؟ بیشتر خانواده دختر مورد علاقه م نگرانن وقتی از خدمت بیام تصمیمم عوض بشه و دیگه تصمیم ازدواج نداشته باشم و دخترشون صدمه ببینن
من از تصمیمم مطمعام سربازی م که برم صدرصد قدر چیزایی که دارم بیشتر میفهمم .
من کلا ادم هستم از ۱۷،۱۸ سالگی دنبال شخصی میگشتم که تفاهم داشته باشیم برای تشکیل خانواده
.
سوال اصلی م اینه می خوام خیال مادر دخترموردعلاقه مو راحت کنم
که دیدن هم باعث شناخت هم میشه قبل خواستگاری ؟
نظر شما برام مهمه
ممنوون میشم کمکم کنید 🙌

پاسخ داده شده
وسواس
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 252
سلام همیشه در مورد اکثر چیزها،صحبت دیگران،اخلاق و روحیات دچار فکر منفی هستم اکثر مسائل را نمی تونم به راحتی از ذهنم بیرون کنم داخل خونه خیلی درباره بیشتر مسائل نامربوط نق میزنم مسائل تکراری چطوری خودم را اصلاح کنم ممنونم
پاسخ داده شده
نزدیکی با همسر
دسته بندی: مشاوره زناشویی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 246
با سلام
من 31 ساله تقریبا 7 سال است که ازدواج کردم. مشکل من رابطه زنانشویی با خانم است . ایشون که هیچ میلی به رابطه با من ندارن. من علاقه زیادی به پوزیشن های مختلف دارم.( دهانی انال و …) ولی ایشون فقط ی پوزیشن رو صلاح میدونن و اونم شاید در ماه یک بار اتفاق بیفتد و این منو خیلی اذیت میکنه. لطفا منو راهنمایی کنید چیکار کنم که علاقه جنسی ایشون رو تغییر بدم این موضوع باعث شده که خیلی از همدیگه دور بشیم.

پاسخ داده شده
قهر
دسته بندی: رابطه
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 135
سلام من یکساله ازدواج کردم همسرم همیشه باهام قهره سر مسایل ریز یک هفته گاهی دوهفته قهره خیلی تلاش می کنم ک قهرنکنیم اما واقعا نمیشه کنترل کرد، چون ممکنه هرچیزی اونوناراحت کنه، اصلا حق حرف زدن باکسی رو ندارم چون اعتقاد داره مسایل خصوصی زندگیموکسی نباید بدونه، اوایل خیلی تلاش می کردم برا اشتی کردن، اماالان دیگه ن، من زندگیمومی کنم اونم بدون اینکه خم به ابرو بیاره به کاراش میرسه امامن بشدت حس می کنم افسرده شدم گاهی فکرمی کنم که به زندگیم خاتمه بدم، زندگی هیچ جذابیتی برام نداره

پاسخ داده شده
خواستگار
دسته بندی: سایر
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 165
سلام وقتتون بخیر
من دختر 27 ساله ومجرد هستم و شرایط تقریبا خوبی هم دارم…یه معضلی که باهاش درگیر هستم اینه که مثلا مدت سه چهار ماه میبینید اصلا خواستگاری ندارم ولی در عرض یک هفته یهو سه چهار نفر ازم خواستگاری میکنن،در اینجور موارد من اصلا نمیدونم چه کار باید بکنم،چون به نظرم اصلااا اخلاقی نیست همزمان با دو نفر صحبت کنم یا حتی بذارم بیان برای خواستگاری…..
مثلا همین چن وقت پیش یکی از دوستام کسی رو معرفی کرد و پرسید کسی تو زندگیت هست یا خیر؟منم گفتم نه…شماره دادم تا تماس بگیره برای آشنایی و ….تا یه هفته بعدش خبری نشد و به همین صورت دوست دیگه ایی باهام تماس گرفت و اونم برای آشنایی با کسی شماره ام رو گرفت….همون روز دوباره یه همکلاسی قدیمی بهم پیام داد که قصد ازدواج دارم یا خیر….من اصلا گیج شدم…..آخه هیچ کدوم جدی نیست که به اون دلیل بخوام خواستگار های دیگه رو جواب منفی بدم…..از طرفی یه حس بدی به خودم دست داده….نمیتونم مدیریت کنم و دعا میکنم هیچکدوم پا پیش نذاره.
پاسخ داده شده
مشكل با خانواده و دروغگويي همسر
دسته بندی: مشاوره زناشویی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 227
سلام، من 26 سالمه و يكسال و نيم هست كه ازدواج كردم، با همسرم خارج از ايران زندگي ميكنيم. مشكلي كه دارم با خانواده همسرم هست كه با وجود اينكه وضع مالي بسيار خوبي دارند و پدر و مادر هر دو شاغل هستند(در ايران)، مادر همسرم (و گاها خواهرهاشون) هر چندوقت يكبار با بهانه هاي مختلف از همسرم درخواست كمك مالي ميكنن (به گفته همسرم، پدر ايشون خسيس هستن و حقوق مادرشون رو ميگيرن!). خانواده همسرم هيچگونه كمك مالي تا به حال به ما نكرده اند حتي در حد كادو ازدواج. همسرم يك خانه ايران خريد كردند كه اون هم به اسم مادرشون هست و حتي اطلاع نداريم كه اجاره خونه چقدر هست و چه ميشود( همسرم هم اظهار بي اطلاعي ميكنند در اين مورد)
ما فعلا اينجا مستاجر هستيم و تصميم به خريد خونه داريم در چند ماه آينده (البته با وام).
متاسفانه مادر همسرم به شدت به دروغ گفتن عادت دارند، حتي در مواقعي كه نيازي به دروغ نيست. و من با وجود رابطه دوستي هفت ساله از راه دور بعد از عقد متوجه شدم كه متاسفانه اين خصلت در همسرم هم وجود داره( البته كمي خفيف تر)
بعد از ازدواج چندين بار پنهان كاري و دروغگويي جدي از همسرم شنيدم(چه راجع به گذشته اش و چه حال) هردفعه بعد از چندين روز دعوا ايشون قول داده كه صادق باشه و همچنين توافق كرديم كه بدون اطلاع من ديگه پولي واسه خانواده اش نفرسته.
با اين حال ايشون همچنان به اين كار ادامه ميده و وقتي دستش روو ميشه عصبي ميشه و بهانه هاي الكي مياره( كه مثلا چون فلان جا تو به حرف من اهميتي ندادي من اين كار رو كردم) و متاسفانه در رابطه با مسائل مالي، مادر همسرم اين پنهانكاري رو به ايشون توصيه ميكنن و حتي وقتي متوجه ميشن كه من مساله رو فهميدم به كلي انكار ميكنن و ميگن من هيچوقت پول نخواستم يا ميخواستم به جاي اين پول فلان زمين رو بدم بهت و …(وعده هاي دروغين و مضحك)
و اين قضيه پنهانكاري و دروغ داره زندگي من رو فلج ميكنه. بعد از دعواي اخير ما(دو روز پيش)سر همين موضوع من تصميم گرفتم كه ديگه همسرم رو آزاد بذارم و هيچ سوالي از ايشون نپرسم و متقابلا ايشون هم اجازه نداره سوالي از من بپرسه و تصميم دارم رابطه ام رو با خانواده همسرم قطع كنم(قبلا در حد تلفني حرف زدن هفته اي يكبار بود). اما نميدونم تصميم درست چي هست و از طرفي هم نميتونم به روال قبل ادامه بدم و ديگه زندگي كردن با بي اعتمادي واقعا برام سخته.
لطفا راهنماييم كنيد

پاسخ داده شده
فردی
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 224
با سلام بنده 46 سال سن دارم وتحصیلاتم دانشجوی دکترا هستم در سوئد داری همسری خوب مهربان متعهد ودوفرزند دختر در همه فامیل ودر طول خدمتم در ایران بودم فرد موفق وپیشرو دارای انرژی مثبت بنده خود 15 سال مدرس اموزش خانواده بوده ام والان نیز در سوئد به خدمت در این حوزه مشغولم هیچ مشکلی وجود ندارد اما من در ناحود اگاهم دارای دوزیستی هستم زیستی پنهان دارم که هیچ لطمه ای به رابطه های زندگی حقیقی من نمی زند وزیستی حقیقی که خیلی خوب شاد موفق هستم زیست پنهان من مثل مخدری ست که گاهی با ان خستگی هایم را در می کنم این زیست پنهان
نه در رابطه با فرزندانم ونه همسرم ونه اطرافیانم مشکلی ایجاد نکرده اما به نظر می رسد که خطرناک شود… بنده در دوران دانشگاه رابطه عاشقانه ای داشتم که در ان سالها فضای مجازی نبود واین رابظه خیلی مقدس وپاک در حد علاقه توجه وهمکاری ماند ودر نهایت با فریب محترمانه ای این عشق از طرف ان پسر پایان یافت سال 77 ومن پس از آن با همسرم اشنا شدم اینبار او عاشق بود ومن عاقل زندگی بسیار خوبی را شروع کردیم اما سوز وگذاز ان عشق در ناخود اگاه من ماندو تا امروز هرگز از دست نرفته است در عوض من دچار نوعی انتقام از مردان عاشق یشه شدم به این صورت که پس از اپیدمی دنیای مجازی من بی انکه حتی تصویری در فضای مجازی داشته باشم به علت دست به قلم خوب نیت های خیر خواهانه کمک برنامه ریزی درسی مشاوره همیشه در فضای مجازی فعال بودم اما هیچ اطلاعات خصوصی نگذاشتم تا سال 89 که ابتدا با یک عشق احساسی خاصی از طرف یک مرد متاهل روبه رو شدم در حد روابط واطلاعات واگاههی های علمی ….. این رابطه به دلایل کمک های یک طرفه من حتی مالی به این فرد وناسپاسی هایش به پایان رسید من در مورد این موضوعات با همسرم هم صحبت می کردم… هرگز در این رابطه ها نه قرار ملاقاتی بود نه چت های تصویری نه رد وبدل عکس بلکه صرفا چون من اهل شعر وشاعر عاشقانه های کوتاه هستم ومی نویسم علاثه مندی های ایجاد شده بر سر این موضوعات امری طبیعی بود وهمسرم خیلی اهمیت نمی دهد ان ماجرا تمام شد از طرف من البته خیلی هم اذیت شدم… بار دیگر پسری از هلند بر سر یک موضوع نژاد پرستی با من در فیس بوک بحث کرد وبعد دوباره این موضوع به عاشقی از طرف ایشون ادامه پیدا کرد
عاشقی این فرد به حدی بود که حاضر شده بود تمام اسناد ومدارک زندگی را از طرف وکیلی به من بسپارد ومن چون هیچ برنامه ای جز اهمیت دادن به زندگی خصوصی ام ندارم هرگز فراتر نمی روم باکه در حدی که می بینم اینها در تبو تاب عشق می سوزند احساس خوبی می کنم خودم می دانم ناخود اگاه من به موضوع عشق علاقمند است ومن ضربه ی یک عشق نافرجام را با خود دارم واین موضوعات ارامم می کند
این ماجراها هم تمام شد … همزمان با فعالیتم در شبکه های اجتماعی سه پسر همزمان به من ابراز عشق می کردند باید بگویم من هرگز به هیچ کس نمی گفتم ازدواج کردم ودو فرزند دارم این حالت را دوست داشتم ودر فضای دانشجویی عشق رها شده بر می گشتم وهمان بازی عشقی را دنبال می کردم ولی کاملا هوشمندانه بدون اینکه اثری از خود بر جا بگذارم…. با هر سه این ها ارتباط دشتم اما به مرور دو تار انها را کنار کذاشتم .اما مدل عشق ورزی یکی از انها را دوست داشتم وجالب است بدانید….. بین این سه نقر یکی از همه عشقباز تر اما بد دهن ورکیک گو بود اما من او را انتخاب کردم… اوایل احساس کردم به کمک احتیاج دارد تحمل می کردم یک بازی روانی بود ومن به اظلاعات روانشناسی ام روز به رو اضافه می شد فردی دوقطبی با ویژگی های پارانویا …. کمی حالت سایکوپتیک داشت….. برایم زوایای شخصیتی جالبی را باز می کرد نقش قربانی را بازی می کرد
عصبی می شد فحاشی ورکیک گویی های جنسی می کرد ..بعد گریه می کرد عذر واهی می کرد به هر صورت از سال 93 تا به امروز با همه رها کردن من وقطع رابطه های طولانی مدت ختی دوسال اخیر این فرد من را پیدا می کرد… والبته حاصل این رابطه عاشقانه دو مجموعه کتاب شعر شد ومن خیلی تلاش کردم ودر درمان فحاشی او موفق شدم وبه طوریکه بعد از 5 سال امروز بسیار ساکت مودب وارام شده است دوسال پیش به بهانه ای او را قطع کردم چون من متوجه بودم واین موضوع برای من هدف جدی خاصی در اینده نداشت.. از اینکه این روزها وسالها تبدیل به یک حشم ونفرت وانتقام بشود می ترسیدم چون علاقه اش کم نمی شد وبر عکس به امید روزی که به من برسد منتظر وامید وار… من هر بار به او می گفتم به زندگی خود برس برو زندگی کن ومن اصلا قصد خاصی با تو ندارم.. اما او به امید روزی نشسته که مرا ببیند وبا من روبه رو شود ما خیلی ارتباظ نزدیکی با هم داشتیم به لحاظ نوشتاری وصوتی با اینکه من رابطه سکسی خوب متنوع وپر هیجانی را همسرم دارم اما با او هم جندین بار سکس چت وسکس تلفنی داشتم … وحس او را دوست دارم …او مرا به یک ناخوداگاه ویک خاطره می بره که دوستش دارم….. گاهی رفتارش شبیه پدرم هست در عصبانیت قهر کردن اشتی کردن …. ومن عاشق پدر هستم اور را دوست دارم….وچون هیچ لطمه ای به من به لحاظ خانوادگی وروابطم نزده با خیالش واحساسش مثل یک مخدر ویک سیگار گاهی خستگی در می کنم….اما ندای وجدانم این سالها هم رهایم نمی کند…. بارها با او قطع رابطه کردم اما جرات این را ندارم به او بگویم همسر دارم وبچه…. می دانم اگر به او بگویم می رود سعی می کردم همیشه کاری کنم او خودش برود… وبه این امید که هر فرد عاقلی این همه پای بازی های عشقی نمی شنشیند او را رها می کردم تا برود اما همین سه ماه یش امد وگفت اگر شرایطت تعییر نکرد ه می خواهم با من باشی با تو زندگی می کنم…. من دوباره نگفتم نه….. وتا ماه گذشته رابطه خوبی داشتیم که من بهانه گرفتم ودوباره کاری کردم که او قطع رابطه کرده … حالا می خواهم دوباره در این قطع رابطه که می دونم باز هم موقتی است خودم را درمان کنم تا برای بار دیگر با قدرت وشجاعت بگویم برو…………… اما ایراد از من هم هست من به عاشقانه گفتن وعاشقانه نوشتن عادت دارم در سوئد در رادیو کار می کنم وبرنامه های عاشقانه می سازم واو همه را به خود می گیرد……. .عشق او کنده نمی شود…..راهکارهایی بدهید تا من عمل کنم می توانم فردی جدی در انجام برنامه هستم.. حتی الان با اینکه در تلگرام هست اما بیش از یک ماه هست که هرگز کلامی نه نوشتم ونه گفتم چون من منتظر این هستم او زندگی خودش را داشته باشد چون من زندگی خب خودم را دارم نمی خواهم او درگیر یک داستان عشقی بی سرانجام باشد همیشه هم قطع کردم ام اوهم می گفت من هم نمی خواهم ازدواج کنم واین حس دوست داشتن من را قوی می کند می دانستم او از کودکی یتیم بوده ودوران سختی داشته… نمی خواهم دست سرنوشت تقدیر منفی برایم رقم بزند وخدای قلبم شاهد است که ت به امروز چون نه نیاز مالی داشتم نه عاطفی نه جنسی هیج خطایی نبوده جز چهار مورد در این 5 سال که خیلی کوتاه ودر خلال گفتگو اتفاق افتاد به هر حال امروز می خواهم کمک شوم….
وحالا
من که فردی قابل احترام در محیط خانواده دوستان نزد همسرم واز زندگی موفقی برخوردارم حتی در سوئد دارای شغل فرزندان موفق از این زیست دوکانه خسته شدم می خواستم کمک کنید… من همه انواع دلبستگی را می دانم ضمیر ناخود اگاهم را بارها شخم زدم حتی می دونم او هم مشکل روانی خاصی دارد ومی خواهد همش قربانی باشد……اما من الان می ترسم ادامه این ماجرا بازی با جان او هم باشد…
من الان همان قاتل همان مقتول است هستم

پاسخ داده شده
تنهایی و نیاز داشتن جنس مخالف
دسته بندی: رابطه
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 283
باسلام. من ی دختر مجرد ۲۹ سالم.
من از بچگی بخاطر رفتار خشن خونوادم به ویژه پدرم و برادربزرگم، ازهمه فراری شدم و گوشه و تنها و منزوی. هیچ دوست و رفیق صمیمی ندارم حتی دختر.باهیشکی رابطه ندارم. بعصی وقتها فک میکنم بختم بسته شده. خاستگار دارم ولی دلم نمیخواد حتی ببینمشون. چون میترسم بهم عشق نداشته باشه. دلم میخواد اول با ی نفر دوست بشم و بعد بیاد خاستگاریم. من تو این چندسال فقط بای پسر رابطه عاطفی داشتم ک اونم 4 ماه پیش کات کردیم.
من باید چیکار کنم.میدونم مشکلم حاده. سنم داره میره بالا. تاحالا ی رابطه عاطفی بیشتر نداشتم دوست و رفیق و بیرون رفتن و گشت و گذار ندارم . و از خونوادم هم خوشم نمیاد.همه کلاسهای اموزشی رو رفتم ک بتونم رابطع پیدا کنم. حتی با دخترا. ولی نشد.
تروخدا بگید برای حل این همه مشکل باید چه کنم.
لطفا اگه مشاور فوق العاده خوب در اصفهان میشناسید هم بهم معرفی کتید. ممنون
پاسخ داده شده
گذشته بد
دسته بندی: مشاوره فردی
۲۹ بهمن ۹۷
تعداد بازدید: 179
من دختری ۲۵ ساله هستم که در گذشته روابط متعدد جنسی با ده ها پسر داشتم انواع روابط البته به قصد و اطمینان ازدواج هر بار…..اما الان خواستگاری رسمی دارم و پشیمان از از گذشته و عروز عذاب وجدان.روابطم تهدید کننده نیستن یعنی کسی بخواهد مرا تهدید کند اما خودم از خودم بدم میاد و نمیدانم زندگی اینده ام را چگونه بچرخانم و چگونه مادری باشم با این گذشته تلخ تو رو خدا کمی از دردم کم کنید لطفا جواب رو برام ایمیل کنید