فهرست مطالب
- رویکرد درمان در روانشناسی چیست؟
- درمانهای رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتار
- رویکرد درمان شناختی-رفتاری یا رفتار درمانی شناخت (CBT)
- رویکرد درمان شناختی-تحلیلی (CAT)
- رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
- رویکرد رفتاردرمانی (Behavioral therapy)
- رویکرد رفتاری دیالکتیکی (DBT)
- رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)
- رویکرد طرحواره درمانی (Schema Therapy)
- رویکرد درمانی متمرکز بر شفقت (CFT)
- درمانهای روانکاوی و روان تحلیلی
- رویکردهای درمانی انسان گرایانه
- رویکرد درمان راه حل محور
- در نهایت کدام رویکرد درمانی مناسب من است؟
خانه » عمومی »
رویکردهای درمانی در روانشناسی به دستههای مختلفی از تکنیکها، مفاهیم، و فرایندهای مورد استفاده در جلسات مشاوره و درمان اشاره دارد. این رویکردها براساس مدلها، نظریهها، و تئوریهای مختلف روانشناسی تشکیل شدهاند. هر رویکرد درمانی دارای تمایزها و نظریههای خاص به تفاوتهای فردی و حالات روانی متفاوت میپردازد.
آیا تا به حال خواستهاید از جزئیات اتفاقاتی که در مشاوره رخ میدهد، خبر داشته باشید؟ این که رواندرمانگران کدام رویکرد درمان را به کار میبرند تا افراد را راهنمایی و درمان کنند، از سوالات شایعی است که هر کسی دوست دارد جواب آن را بداند. درمان در هر زمینهای رویکردها و روشهای متفاوتی دارد. از طرفی شناخت رویکردهای درمانی در مشاوره میتواند به مراجعه کنندگان، دید بهتری بدهد. رویکردها در رواندرمانی، تابع شخصیت، نوع مسأله و درمانگر است.
این رویکردها به چند دسته تقسیم میشوند که هر کدام از دستهها نیز دارای چند روش متنوع است.
درمانهای رفتاری متمرکز بر شناخت و رفتار
رویکرد درمانی شناختی-رفتاری، بر پایه نحوه تفکر و رفتار درمانجو است. روشهای آن، برای غلبه بر مشکلات خاص، تغییر افکار و رفتار به کار میروند.
-
رویکرد درمان شناختی-رفتاری یا رفتار درمانی شناخت (CBT)
درمان شناختی-رفتاری نوعی روش رواندرمانی کوتاه مدت است که در واقع ترکیبی است از رفتار درمانی و شناخت درمانی و بر این پایه شکل گرفته است که باورها، تفکرات، نگرشها و به طور کلی تفسیر ما از محیط اطراف، روی احساسات و رفتارمان تأثیر میگذارد. این تأثیر زمانی نگران کننده است که افکار غیر منطقی یا تحریف شده باعث بروز رفتارهای دردسرساز میشوند. پس اگر این افکار به سمتی هدایت شوند که منطقیتر باشند، نتیجه خطرناکی هم نخواهند داشت. رواندرمانگران با تکیه بر ذهنیت و رفتار فرد، برای درمان او را آموزش میدهند و روی تغییر الگوهای فکری و باورهایش کار میکنند.
درمان شناختی-رفتاری که به آن انقلاب شناختی نیز میگویند، در زمینه درمان افسردگی،اسکیزوفرنی، اختلال دو قطبی، وسواس فکری، اضطراب و هراس بسیار تأثیر گذار بوده و در واقع از موثرترین روشها برای درمان اختلالات اضطراب و افسردگی است.
-
رویکرد درمان شناختی-تحلیلی (CAT)
درمان شناختی-تحلیلی یکی از روشهای درمان است که در آن رواندرمانگر ابتدا تلاش میکند رویدادهای گذشته و تأثیر آن بر فرد را تحلیل کند و سپس با بررسی مکانیسمهای مقابله و غلبه بر مشکلات، به او کمک میکند راهکارهای مفیدتری را یاد بگیرد. هدف در این روش درمانی بهبود وضعیت و تغییر موثر است.
تفاوت بین رویکرد های CAT و CBT
رویکردهای شناختی-رفتاری و شناختی-تحلیلی هردو روشهایی کوتاه مدت هستند که روی افزایش توانایی فرد برای مقابله با هرگونه مشکلات روانی تمرکز میکنند. تفاوتشان در نقطه تمرکز آنهاست.
رویکرد CBT: بررسی افکار، احساسات و رفتارها در زمان حال
رویکردCAT: بررسی کنشها و افکار در گذشته برای ریشه یابی عوامل و تأثیرشان
-
رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
یکی از روشهای درمانی شناختی-رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. این روش مبتنی بر این نکته است که وقایع درونی خود به خصوص آنهایی را که ناخواسته و ناخوشایند هستند، قضاوت و انکار نکنیم و آنها را بپذیریم. هدف این روش بازیابی حس خوب فرد نسبت به خودش است. رواندرمانگر با این روش راهکارهای پذیرش را به چند طریق با تعهد و تغییر رفتار در هم میآمیزد:
- گسلش شناختی یا کاهش تمایل به واقعی پنداشتن افکار و تصورات
- پذیرش یا همان آزاد گذاشتن افکار
- تماس با لحظه اکنون
- مشاهده خود
- بازیابی ارزشهای فرد
- اقدام متعهدانه و طرح ریزی اهداف بر اساس ارزشها
درمانACT در درمان اختلالات افسردگی و اضطراب و همچنین برخی از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت بسیار تأثیر گذار است.
-
رویکرد رفتاردرمانی (Behavioral therapy)
رفتار درمانی یک اصطلاح کلی برای روشهای متنوع در درمان اختلالات روانی است. هدف رفتاردرمانی شناسایی رفتارهای مخرب و ناسالم و تغییر آنهاست. رفتار درمانی مبنی بر این واقعیت شکل گرفته است که افراد رفتارها را از همدیگر یاد میگیرند یا تقلید میکنند.
رفتار درمانی در درمان اضطراب، افسردگی، خشونت و اختلال هراس کاربرد داشته و به طور تخصصی از آن در درمان بیش فعالی، اختلالات اشتها، اختلال دو قطبی، سوء مصرف مواد، وسواس فکری، فوبیا، خودزنی و اختلال پس از ضربه استفاده میشود.
-
رویکرد رفتاری دیالکتیکی (DBT)
درمان رفتاری دیالکتیکی نیز یکی از روشهای درمان شناختی-رفتاری است. تمرکز این روش بر جنبههای روانی-اجتماعی است. در این روش سطح برانگیختگی فرد در موقعیتهای خاص بررسی میشود و اگر این برانگیختگی باعث واکنش شدید فرد شود، درمان آغاز میگردد. این واکنشها میتوانند از ریشه زیست شناختی یا تحت تأثیر محیط نامعتبرساز باشند. رفتار درمانی دیالکتیکی برای درمان اختلال شخصیت مرزی کاربرد فراوانی دارد.
-
رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی روشی است که در آن ایدههای شناخت درمانی با شیوهها و نگرشهای مراقبهای ذهن آگاهی ترکیب میشوند. هدف این روش آشنایی با حالات ذهنی است که اختلالات ذهنی اغلب از آن نشأت میگیرند و آموزش افراد برای برقراری رابطهای جدید با حالتهای ذهنیشان. این روش بیشتر برای کمک به افرادی است که دچار دورههای مکرر افسردگی و ناراحتی مزمن هستند.
تمرکز ذهن آگاهی روی زمان اکنون است. این روش بر این باور است که انسان برای آرامش و دور کردن نگرانیها و اضطراب باید رابطهای عمیق و واقع گرایانه با جریان لحظه به لحظه زندگی برقرار کرد. در این روش با انجام تمرینهایی مربوط به حواس پنجگانه، درک لحظه را برای درمانجو آسانتر میکنند.
-
رویکرد طرحواره درمانی (Schema Therapy)
طرحواره درمانی یکی از روشهای درمانی است که در آن چند عنصر از چند روش درمانی با هم ترکیب میشوند. هدف این روش درمان اختلالات شخصیتی و رسیدن به بهداشت روان است.
تمرکز طرحواره چیست؟
میتوان گفت تمرکز طرحواره ها روی الگوهایی است که اگر نیازهای عاطفی کودک برآورده نشود، ایجاد میشوند و روی فرد تا بزرگسالی تأثیر گذاشته و عدم رسیدگی به آنها فرد را دچار مشکل میکند.
-
رویکرد درمانی متمرکز بر شفقت (CFT)
درمان متمرکز بر شفقت یک سیستم درمانی است که توسط پل گیلبرت ابداع شده است که بخشی از رفتاردرمانی محسوب میشود. در این روش، روشهایی از رفتاردرمانی شناختی با روانشناسی تکاملی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد، روانشناسی بودیستی و علوم اعصاب ترکیب میشود.
تمرکز درمان متمرکز بر شفقت، بیشتر روی استفاده از آموزش ذهن مشفق برای کمک کردن به افراد و ایجاد امنیت و آرامش درونی از طریق شفقت به خود و دیگران است.
درمانهای روانکاوی و روان تحلیلی
درمان به روشهای روان تحلیلی، بر اساس افکار و برداشتهای ناخودآگاه فرد انجام میشود. افکاری که در دوران کودکی رشد کرده و روی رفتار فرد تأثیر گذاشته است.
-
روانکاوی(Psychoanalysis)
روانکاوی مجموعهای از تئوریهای روانشناختی و رویکردهای درمانی است که منشاء آنها کار و نظریههای زیگموند فروید است. او معتقد بود آگاهی دادن به افکار و انگیزههای ناخودآگاه و دستیابی به بینش، راه درمان افراد است.
در روانکاوی این تفکر حاکم است که افراد دارای افکار، احساسات، خواستهها و خاطرات ناخودآگاه هستند و مشکلات روانی به آنها برمیگردد.
هدف از این رویکرد درمانی، رهایی از احساسات و تجربیات سرکوب شده است. در این روش روانکاو تفسیری دقیق از صحبتهای مراجع ارائه میدهد و به دنبال ریشههای رفتاری میگردد. تفسیر خواب و رویا نیز یکی دیگر از روشهای راه یافتن به ذهن ناخودآگاه است. روش دیگر بررسی مقاومت فرد در برابر موضوعات است. روانکاو این واکنشهای هیجانی را واقعی نمیپندارد و آنها را از زاویه تعارضهای حل نشده دوران کودکی یا روابط قبلی بیمار مینگرد و مورد تفسیر قرار میدهد.
-
رویکرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت (ISTDP & DISTDP)
روان درمانی پویشی کوتاه مدت، یکی از انواع رویکردهای درمانی است که تمرکز آن روی احساسات است. مراجع در این درمان با احساسات مختلف سرو کار دارد. این رویکرد برای درمان مشکلات عاطفی و روانی عمیق طراحی شده است. مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و طیف گستردهای از اختلالات شخصیتی و رفتاری. در این رویکرد به فرد کمک میشود تا برای رسیدن به تغییر واقعی، الگوهای رفتاری خویش را بهبود بخشند.
حبیب دوانلو روان درمانی پویشی کوتاه مدت را که روشی موثر در حل مشکلات عادی زندگی، رابطه و مشکلات بین فردی، شکست در زندگی شخصی، مسائل مربوط به تروما و سوءاستفاده از مواد مخدر است، طراحی کرده و به دلیل اثربخشی آن در زمینه تجربی در چندین کنفرانس علمی و برنامههای آموزشی بین المللی تدریس شده است.
-
رویکرد درمان بین فردی(IPT)
درمان بین فردی یکی از رویکردهای درمانی کوتاه مدت است. در این روش فرض بر این است که بروز و تداوم بعضی بیماریهای روانی ریشه در بافت اجتماعی و بین فردی دارد و از آغاز بیماری تا درمان آن فرد تحت تأثیر افراد مهم زندگی خود قرار دارد. هدف این روش کاهش یا حذف علایم اختلالات روانی است و در این راستا در تلاش است کیفیت روابط بین فردی و کارکرد اجتماعی درمانجو را ارتقا دهد.
برای رزرو جلسه مشاوره فردی آنلاین با مشاوران خبره سیمیاروم کلیک کنید.
رویکردهای درمانی انسان گرایانه
تمرکز روکردهای درمانی انسان گرایانه بر توسعه فردی، رشد و مسئولیت پذیری است. این درمانها در شناخت نقاط قوت و خلاقیت به افراد کمک میکنند.
انواع درمانهای انسان گرایانه عبارتند از:
-
رویکرد های درمان اگزیستانسیال یا درمان وجودی(Existential Psychotherapy)
تأکید این روش روان درمانی بررسی شرایط انسان به عنوان یک کل است. همزمان با تحسین آرمانها و ظرفیتهای انسانی به محدودیتها نیز اشاره میکند. باور این روش بر این است که همه انسانها به دلیل تعامل با شرایط خاص ذاتی که در وجود انسان است، تعارض روان پریشی را تجربه میکنند که به عنوان معلومات شناخته میشوند. تعارضاتی مثل آزادی، مرگ، تنهایی و بی معنی بودن که روبرویی با هر کدام از اینها فرد را دچار هراس میکند. در نتیجه آگاهی جسمی، اجتماعی و معنوی فرد کاهش یافته که ممکن است منجر به عواقب ناخوشایندی شود. به طور کل درمان وجودی به کسانی که بیماری سختی دارند، عزیزانشان را در یک اتفاق از دست دادهاند، قربانیان تجاوز و افرادی که از یک رابطه عاشقانه خارج شدهاند، توصیه میشود.
-
رویکرد درمانی متمرکز بر هیجان (EFT)
تمرکز این روش روی هیجانات افراد است چرا که هیجانات را عامل انتخابها و تصمیم گیریهای ما میداند. این روش بر این باور است که عدم آگاهی عاطفی یا نادیده گرفتن هیجانات منفی، باعث آسیب روانی می شود. درمانگر در این روش به افراد کمک می کند که به خوبی از هیجانات و احساسات خود آگاه شوند و بیاموزند که با اثرات احساسات منفی سازگار شوند.
-
رویکرد گشتالت درمانی
کلمه گشتالت یک کلمه آلمانی به معنی قلب و کل است. این روش درمانی هم به این نام خوانده شده چرا که روی تمامیت فرد متمرکز است. لورا پرلز، پاول گودمن و فریتز پرلز که بنیانگذاران این روش هستند، معتقد بودند که باید انسانها را به عنوان یک کل در نظر بگیریم. این روش بر این باور است که احساسات تنها در صورتی حل میشوند که در حال و در جلسه درمان درمورد آنها بحث شود. روش اصلی در گشتالت درمانی آزادسازی احساسات است و هدف درک خود و خواستهها به جای برآوردن انتظارات است که منجربه اعتماد به نفس و کاهش استرس میشود.
-
رویکرد درمانی مراجع محور
این درمان که ابداع کارل راجرز است، یک روش انسان گرایانه بوده و مربوط به روشهایی است که افراد از آن طریق خود را به صورت آگاهانه درک میکنند. تمرکز این روش روی تمایل ذاتی انسان به پیشرفت است. این تمایل روی تجربیات و ارزشها تأثیر میگذارد.
درمانگر تجربیات افراد را از دیدگاه خود او درک میکند و او را مورد ارزیابی قرار میدهد و در نتیجه منجر به درک بهتر احساسات میشود. هدف این روش کمک به افراد برای یافتن ارزشهای درونی و پیدا کردن راهی به سوی پیشرفت است.
-
رویکرد واقعیت درمانی (Reality Therapy)
واقعیت درمانی از رویکردهای درمانی بر پایه نظریه انتخاب بنا شده است و باورش بر این است که انسان کنترل زیادی بر رفتارش دارد، میتواند انتخاب کند، برای برآوردن نیازهای اساسی خود خطاهایش را تصحیح کند. اما اگر این مهارت را نیاموخته باشد، در معرض آسیبهای روانی از طریق تکرار انتخابهای نادرست گذشته خواهد بود. موضوع درمان به دست آوردن کنترل روی انتخابها و پذیرفتن مسئولیت درمورد آنهاست. هدف در این درمان کمک به فرد برای درک این موضوع است که خود او در سرنوشتش نقش دارد، باید انکار را کنار بگذارد و درک کند که ارزیابی دوباره خواستهها را بیاموزد تا انتخابهای بهتری داشته باشد و به زندگی لذت بخشتری برسد.
-
رویکرد درمان راه حل محور
درمان متمرکز بر راه حل یا درمان راه حل محور از انواع رویکردهای درمانی است که درمان کوتاه مدتی است، توسط یک زوج آمریکایی به نام های استیو دوشارز و اینسو کیم برگ ابداع شده است. این روش بر ۷ فرض اساسی استوار است:
- تغییر پایدار و قطعی است.
- مراجعه کنندگان میخواهند تغییر کنند.
- مراجعه کنندگان متخصص هستند و اهداف خود را تشریح میکنند.
- آنها منابع و نقاط قوت خود را برای حل مسائل و غلبه بر مشکلاتشان دارند.
- درمان کوتاه مدت است.
- تأکید بر روی آنچه قابل تغییر و ممکن است.
- تمرکز بر آینده است، تاکید بر گذشته ضرورتی ندارد.
- هدف این روش پیشرفت نفس، رشد و مسئولیت پذیری است و تمام تمرکزش روی ساختن راه حل است.
در نهایت کدام رویکرد درمانی مناسب من است؟
اگر تا اینجا هنوز به این نتیجه نرسیدهاید که چه رویکردی مناسب شماست، پیشنهاد ما این است که از ابزار تشخیص بهترین رویکرد درمانی که فقط با ۴ سوال میتواند بهترین رویکرد را پیشنهاد دهد، استفاده کنید.