فهرست مطالب
خانه » وسواس »
همسرتان دقیق، محتاط و منظم است. از بیرون همسری خوب به نظر میرسد. اما پشت درهای بسته خانه، شما از سختگیری، مطالبهگری، کمالگرایی و نیاز به دقت او در مورد هر موضوع بیاهمیتی رنج میبرید. ازدواج با فرد وسواسی به معنی حضور در رابطهای بسیار انتقادی است که در آن مدام تحت فشار هستید.اگر نمیدانید اختلال وسواس یا OCD چیست و چه نشانههایی دارد، ادامه مطلب را بخوانید.
علت ابتلا به وسواس فکری-عملی چیست؟
برای افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، رعایت قوانین، جزئیات، انجام کارها و حفظ نظم احساس امنیت میدهد. مشکلات آنها در دورههایی از وسواسهایشان میتواند ناشی از تروماهای اولیه در زندگی باشد که در آن احساس درماندگی عمیق کرده و روان آنها را زخمی کرده است. این طور نیست که فرد وسواسی از افکار و رفتارش راضی باشد، اما اغلب احساس میکنند چارهای جز این کار ندارند.
شخصیت وسواسی-جبری ممکن است به دلیل بیولوژیک یا تاثیر از محیط باشد. در واقع عوامل ژنتیکی و خلق و خوی طبیعی نقش بسزایی در ابتلا به آن دارند. تحقیقات نشان داده است که اگر یکی از بستگان نزدیک یا یکی از اعضای خانواده فرد مبتلا به OCPD باشد، خطر ابتلا به همان اختلال افزایش مییابد.
در عین حال، تجربه کودک آزاری، بیتوجهی و محرومیت عاطفی نیز خطر ابتلا به این اختلال را در فرد افزایش میدهد. نیاز به کنترل بیش از حد میتواند ناشی از کنترل بیش از حد یا محافظت بیش از حد توسط والدین مضطرب باشد، یا میتواند پاسخی به غفلت و فرزندپروری نادرست در دوران کودکی باشد. همه کودکان میخواهند با انجام هر کاری که در توانشان است، والدین خود را راضی کنند. وقتی میبینند که کنترل بیش از حد والدین را راضی میکند، سختگیری در تفکر و عملکرد ظاهر میشود و این شیوه تفکر و رفتار ممکن است در بزرگسالی ادامه یابد.
ازدواج با فرد وسواسی چه مشکلات و چالشهایی دارد؟
بسیاری از وسواسیها در ابتدای رابطه سعی میکنند وسواسهای خود را پنهان کنند. اما به هر حال، نشانههایی وجود دارد که با دقت به آنها میتوانید متوجه شوید نامزد یا همسر شما وسواسی است. تشخیص به موقع، به شما امکان انتخاب و تصمیم گیری برای ادامه رابطه، درمان یا قطع ارتباط را میدهد. چراکه زندگی با یک وسواسی تا حد زیادی تحت تاثیر وسواس قرار میگیرد. یکی از مهمترین آنها رابطه جنسی است. بسیاری از وسواسیها تا زمانی که بدنشان تمیز نباشد، احساس اضطراب میکنند و میل به رابطه جنسی ندارند. به همین دلیل، اغلب اوقات رابطه جنسی برای آنها دلپذیر نیست، سعی میکنند از آن اجتناب کنند یا زود آن را تمام کنند تا بتوانند به حمام بروند. تلاش برای تمیز ماندن محیط و بدن در طول رابطه جنسی، اجتناب از ترشحات بدن، غر زدن، و نه گفتنهای متعدد به درخواست همسر باعث دلسردی زوج از رابطه جنسی میشود.
یکی از ویژگیهای برجسته افراد وسواسی دیر کردن است. آنها آنقدر به افکار وسواسی و رفتارهای جبری خود بها میدهند، که همیشه دیر میکنند. ممکن است قبل از مهمانی رفتن، آنقدر چیزهای مختلف را چک کنند که دیرتان شود.
گسترش وسواسها به حوزههای دیگر از دیگر مشکلات وسواسی هاست. آنها در ابتدا ممکن است فقط دچار وسواس شستشو نسبت به نقطه خاصی از خانه، برای مثال دستشویی، باشند. اما به تدریج وسواس میتواند شدیدتر شود یا ممکن است به دیگر انواع وسواس مانند وسواس تقارن گسترش یابد. گاهی وسواس به سایر اعضای خانواده نیز تحمیل میشود. بنابراین، پس از چند سال ممکن است همسرتان از شما بخواهد قبل از ورود به خانه، تمام لباسهایتان را از تن خارج کنید. در حمام خود و لباسهایتان را بشویید و قبل از خروج از حمام بارها و بارها تمیز بودن شما را بررسی کند و شستشو را ناکافی بداند.
غیرمنطقی بودن، ناتوانی در ابراز درست هیجانها، سخت گیری بیش از حد، اولویت دادن وسواس نسبت به خانواده، و اختلال در امور شغلی، اجتماعی و تحصیلی فرد وسواسی و اعضای خانواده از دیگر سختیهای زندگی با وسواسی هاست.
نشانههای وسواس فکری همسر چیست؟
ازدواج با فرد وسواسی به معنای یک زندگی چالش برانگیز است که ممکن است راضی کردن همسر در آن غیرممکن باشد. استانداردهای بالای آنها و توجه به کمال باعث مرگ عشق در زندگی مشترک میشود. برخی از رفتارهای افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی عبارتند از:
- مدام در حال تهیه لیست و انجام کارهای نوشته شده هستند.
- همه چیز باید برنامه ریزی شود، که امکان سرگرمی بداهه و شادی ناگهانی و بی خطر را از بین میبرد.
- زمان زیادی را صرف تلاش برای جزئیات میکنند و بدین ترتیب اوقات فراغت و آرامش خود و خانواده را از دست میدهند.
- از اعتیاد به کار رنج میبرند، حتی سلامت و روابطشان را قربانی آن میکنند.
- در مورد پول یا خرج کردن صرفهجویی میکنند.
- قوانین اخلاقی سختگیرانهای دارند و گاهی بر اساس آنها شما را قضاوت میکنند.
- در تفویض اختیار مشکل دارند، زیرا معتقدند هیچ کس نمیتواند استانداردهای آنها را برآورده کند.
- به ندرت عشق خود را ابراز میکنند، که باعث میشود به همسرشان احساس تنهایی بدهند و او را از نظر عاطفی محروم کنند.
- نمیخواهند چیزی را که دیگران دست زدهاند، لمس کنند.
- مدام همه چیز را چک میکنند تا مطمئن شوند درست است.
- به سختی از موضع درست یا نادرست خود پا پس میکشند.
- در دوستیابی یا حفظ روابط مشکل دارند زیرا نیاز دارند همیشه بر روی همه چیز کنترل داشته باشند.
- وقتی همه چیز آنطور که انتظار دارند پیش نمیرود، به شدت ناامید و عصبانی میشوند.
- از هر کسی و هر چیزی که با استانداردهای آنها مطابقت ندارد به شدت انتقاد میکنند و آنها را قضاوت میکنند.
- به دلیل تمرکز بیش از حد بر تکمیل فرآیندهای وسواسی کارآمدی و بهرهوری پایینی دارند.
- ممکن است دچار افسردگی شوند و به روابط عاطفی خود پایان دهند.
شما میتوانید با انجام تست وسواس مادزلی از وضعیت خود بیشتر آگاه شوید.
با همسر دارای وسواس فکری، چگونه باید رفتار کرد؟
ازدواج با فرد وسواسی ممکن است منجر به کاهش عزت نفس، احساس خستگی ذهنی و ناامیدی شود. هر روز باید با کنایه، سختگیری و استانداردهایی که شریک زندگیتان به شما تحمیل میکند کنار بیایید. متأسفانه در بیشتر موارد آنها از رفتارهای خود و تأثیرش بر اطرافیانشان بیاطلاع هستند.
برای بهبود ارتباط و ارتقا کیفیت زندگی از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
استفاده از قرارداد خانوادگی
هدف اصلی قرارداد خانوادگی این است که اعضای خانواده و فرد مبتلا به OCD با یکدیگر همکاری کنند تا برنامههای واقعبینانهای برای مدیریت علائم وسواس داشته باشند. ایجاد اهداف به صورت تیمی تعارضات را کاهش میدهد و به خانواده کمک میکند تا روتین طبیعی خود را بازپس گیرند. ضروری است که تمامی افراد خانواده از وجود این قرارداد، ابعاد و وظایف هر کس در آن باخبر باشند و بر سر آن توافق کنند. خانوادههایی که بدون حضور فرد مبتلا به وسواس تصمیم میگیرند قوانین را اجرا کنند، متوجه میشوند که برنامههایشان نتیجه معکوس دارد. در عین حال، برخی از خانوادهها تصور میکنند میتوانند به تنهایی قراردادی را تنظیم کنند، در حالی که به راهنمایی و آموزش حرفهای نیاز دارند. حضور یک درمانگر به شما کمک میکند که گام به گام در مسیر درمان پیش بروید.
عادی نگه داشتن روال خانوادگی
اغلب برای خانوادهها سوال است که چطور میتوانند اثرات سالها زندگی تحت قوانین وسواس را خنثی کنند. مثلا همسر به دلیل ترس از آلودگی فرزندان را از ارتباط با دوستانشان منع کرده است. در چنین شرایطی، خانواده برای جلوگیری از تنش و اختلاف تسلیم میشوند و تن به قوانین میدهند. با این حال، در مقطعی از زندگی وسواس و اجبار باید مهار شود. لازم است که کودکان دوستان صمیمی داشته باشند، یا اعضای خانواده بتوانند بدون شستن مداوم دست در خانه حرکت کنند، روی هر صندلی بنشینند، و غیره. از طریق مذاکره و تعیین محدودیت، میتوان زندگی خانوادگی و روتینها را حفظ کرد. به خاطر داشته باشید که تحمل قرار گرفتن در معرض ترسها و یادآوری نیازهای دیگران به نفع فرد وسواسی است. به همین دلیل، تمامی تنشها و بدخلقیها را تحمل کنید و روتین خودتان را داشته باشید. با شروع پروسه درمانی، تمایل فرد به همکاری بیشتر میشود.
تن ندادن به اجبارها
ابتدا باید بین همه طرفین توافقی به وجود آید که به نفع همه است که اعضای خانواده در مراسم تشریفاتی وسواس شرکت نکنند. در گام اول، به هیچ وجه به فرد وسواسی کمک نکنید تا اجبارهایش را انجام دهد. اجازه دهید تمام اعمال را به تنهایی انجام دهد. دوم آنکه، خودتان درگیر تشریفات او نشوید. برای مثال، لازم نیست هر بار پس از ورود به خانه دوش بگیرید و تمامی لباسهایتان را بشویید. در این تلاش برای کمک به فرد مبتلا برای کاهش رفتار اجباری، متهم به بدجنسی یا کثیف بودن میشوید. با فکر کردن به هدف، میتوانید از این روزهای سخت عبور کنید. داشتن یک خانواده درمانگر با تخصص در OCD، ارتباطات خانوادگی را تسهیل میکند.
اصلاح انتظارات
افراد مبتلا به وسواس، تغییر از هر نوع، حتی تغییر مثبت، را امری استرسزا میدانند. اغلب در این مواقع است که علائم وسواس بیشتر میشود. با اصلاح انتظاراتتان درباره میزان تغییر مورد نیاز به تعدیل استرس کمک کنید. درگیری خانوادگی فقط آتش علائم را شعلهور میکند. انتظار نداشته باشید که همسرتان یک شبه تمام رفتارهایش را تغییر دهد. هر گام کوچک سهم زیادی در ارتقا کیفیت زندگی دارد.
مقایسه نکردن نرخ بهبودی
شدت علائم در هر کس متفاوت است، بنابراین پیشرفت را بر اساس سطح عملکرد خود فرد اندازهگیری کنید، نه بر اساس عملکرد دیگران. انتظار نداشته باشید که به خودش فشار بیاورد و در بالاترین سطح ممکن عمل کند. همانطور که گفتیم فشار بیشتر به معنی استرس بیشتر است که منجر به تشدید علائم میشود. صبور باشید. اگر میخواهید از عود بیماری جلوگیری کنید، به بهبودی آهسته و تدریجی رضایت دهید.
تعیین محدودیت
با هدف همکاری برای کاهش اجبارهای رفتاری، اعضای خانواده باید در موارد زیر قاطع عمل کنند:
- توافقات قبلی در مورد میزان همکاری در اجبارها،
- میزان زمان صرف شده برای OCD،
- میزان اطمیناندهی به فرد وسواسی در روز،
معمولاً افراد مبتلا گزارش میکنند که خلق و خوی آنان بر شدت علائم وسواس تاثیر دارد و به همین ترتیب، اعضای خانواده نیز اظهار کردهاند که میتوانند تشخیص دهند که فردی مبتلا به OCD «روز بدی را سپری کرده است». در چنین روزهایی است که بهتر است خانواده کمی عقبنشینی کند. اما در «روزهای خوب» افراد باید تشویق شوند تا حد امکان در برابر اجبار مقاومت کنند. تعیین محدودیتهای زمانی و قراردادهای خانوادگی سهم مهمی در این امر دارد.
استفاده از غار تنهایی
معمولاً اعضای خانواده تصور میکنند باید از فرد مبتلا به وسواس محافظت کنند و همیشه در کنار او باشند. چنین رویکردی برای سلامت روان مخرب است. هر کسی به زمان خصوصی خود نیاز دارند. اجازه ندهید وسواس تمام زندگی شما را کنترل کند. شما هم برای دنبال کردن علایقتان به زمان نیاز دارید و سزاوار آن هستید! بهرهمندی از این اوقات خوش، نه تنها مانع از اختلافات ناشی از خستگی روانی میشود، بلکه الگوی خوبی برای فرد مبتلاست که در زندگی چیزهایی غیر از وسواس نیز وجود دارد که اهمیت دارد.
بیان نیازها و همدلی
درک ریشه رفتارهای همسرتان میتواند به شما کمک کند تا با او همدلی بیشتری داشته باشید. اما این بدان معنا نیست که زندگی با شخصیت وسواسی جبری معادل تن دادن به بدرفتاریهای اوست. شاید احساس میکنید که برآورده کردن خواستههای فرد وسواسی راحتتر از تحمل غرغرهای اوست. اما در این مسیر ممکن است اعتماد به نفستان را از دست دهید و به کفایت خودتان شک کنید.
بدون بیان خواستهها و نیازهایتان، همسرتان نمیتواند از تاثیر رفتارهای وسواسیاش بر شما مطلع شود و به این بینش برسد که نیاز به تغییر دارد. در صورت لزوم باید روشهایی را برای بیان خواستهها و نیازهایتان بدون درگیری بیاموزید. با شیوهای غیر انتقادی و در فضایی دوستانه به بیان نیازهایتان بپردازید. در صورت عدم موفقیت، زوج درمانی و مشاوره خانواده گزینه مناسبی برای رسیدن به تغییر است.
هم شما و هم همسرتان لایق عشق، درک شدن و برآورده شدن نیازهای عاطفیتان هستید. با بینش و کمک، داشتن یک رابطه سالم و رضایت بخش با فرد مبتلا به وسواس امکان پذیر است. هر چند دوست داشتن فرد وسواسی دشوار است، اما درک نادرست همسر این وضعیت را بدتر میکند. رفتار آنها ناشی از ترکیبی از نیت خوب نادرست و اضطراب برای خوبتر بودن است. در حالی که به نظر میرسد فرد وسواسی اعتماد به نفس و کنترل بالایی در زندگی دارد، اما معمولا در لایههای عمیق روان احساس ناامنی میکنند.
تغییر دیدگاه، ارتباط و مراقبت از خود سه استراتژی مهم در بهبود کیفیت زندگی با یک وسواسی است. البته، این سه به تنهایی کافی نیستند، اما میتوانند تعادل را به سمت یک رابطه سالمتر و رضایتبخشتر تغییر دهند.
تغییر دیدگاه
نحوه نگرش شما به همسر وسواسیتان میتواند بر تجربه شما از رفتار او و نحوه پاسخ او به شما تأثیر بگذارد. ممکن است ازدواج با فرد وسواسی باعث شود تنها چیزی که میبینید کنترل و سختی اوست و بدین ترتیب از نقاط مثبت همسرتان غافل شوید. این بدان معنا نیست که تمام رفتارهای او باید تحمل شود، اما میتوان در او نقاط مثبتی را دید که امید به تغییر را زنده میکند.
ارتباط
افراد وسواسی معمولا آنقدر روی انجام رفتارهای وسواسی تمرکز میکنند، که نیازهای همسر و خانواده را نادیده میگیرند. گاهی تصور میکنند که نیازهای همسرشان را میدانند یا همسرشان هم نیازهای مشابهی دارد و از رفتارهای وسواسی آنها راضی است.
مانند هر زوج دیگری، استفاده از جملات “من” برای ابراز در مورد نیازها ضروری است. اگر هر دو طرف سعی کنند به جای بیان منطقی خواستههایشان فریاد بکشند، مشاجره همیشه ادامه خواهد یافت. به همسرتان بگویید که کدام رفتار او را میپسندید. این باعث تشویق او به تکرار آن رفتار میشود و در عین حال، اضطراب او را کاهش میدهد. افراد وسواسی نیاز دارند که خوب باشند و چیزهای اطرافشان نیز در حد کمال خوب باشد. به همین دلیل اگر احساس کنند در کلام همسرشان متهم به خوب نبودن شدهاند، حالت دفاعی به خود میگیرند. اگر نسبت به آنان انتقادی دارید، روشن کنید که پیشنهاد شما مربوط به کاری است که انجام میدهد نه شخصیت وی. البته، رفتار با شوهر وسواسی یا زن وسواسی به ظرافتهای خاصی برای گفتگو نیاز دارد. یادگیری این مهارتها نیازمند صحبت با یک مشاور یا روانشناس است. اگر همسرتان متقاعد به درمان و مشاوره وسواس فکری نشده است، بهتر است خودتان مسیر دریافت مشاوره را شروع کنید تا بتوانید برای زندگی با او مجهز به مهارتهای ارتباطی بهتری شوید.
در بلاگ سیمیاروم بیشتر بخوانید: با افراد وسواسی چگونه رفتار کنیم؟
مراقبت از خود
یکی از خطرات زندگی با وسواسیها از دست دادن سلامت جسمی و روانی است. یک همسر سالم همیشه مراقب است که رفتارهای سمی همسرش آسیبی به روان و جسم او نزند. به همین دلیل، همسر مناسب شخصیت وسواسی کسی است که بتواند مقررات خود مراقبتی تنظیم کند. بدین منظور، مرزهای معقولی برای خودتان تعیین کنید. مهم نیست نیت همسرتان چقدر خوب است، رفتارهای آزاردهنده او را نباید تحمل کنید. او نباید از شما انتظار داشته باشد که تمام استانداردهای وسواسی او را رعایت کنید. مرزهای خود را مشخص کنید. زندگی با یک وسواسی باعث میشود که شما نسبت به درستی رفتارهایتان شک کنید. ارتباط با دوستان و اطرافیان غیروسواسی برای بررسی درستی این افکار ضرورت دارد. شما به شبکه ارتباطی سالم تری نیاز دارید. در عین حال، زندگی با یک وسواسی میتواند مسیر پیشرفت شما را با کندی مواجه کند یا برعکس شما را به سمت کمال طلبی بیشتر سوق دهد. اگر از این نظر تحت فشار هستید، بهتر است با یک زوج درمانگر مشورت کنید.
ازدواج با فرد وسواسی زندگی را با چالشهای سختی روبه رو میکند. افراد وسواسی معتقدند رفتارهای آنان به نفع رابطه و زندگیشان هست. بعضی از آنها حتی تصور میکنند که اگر این رفتارها را انجام ندهند، خطری خانواده را تهدید میکند. همین افکار زندگی با بیمار وسواسی را سخت میکند و به همین دلیل است که معمولا تمایلی برای ورود به روان درمانی ندارند. این حمایت شماست که میتواند آنها را برای شروع درمان ترغیب کند. روشهای درمان متعددی برای افراد دچار اختلال وسواسی-جبری وجود دارد. با ما تماس بگیرید تا کیفیت زندگی و رابطه شما بهبود یابد.
شما چه مشکلات و چالشهایی را در ارتباط با همسرتان تجربه کردهاید؟ وسواسهای او چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟ نظرات و تجربههایتان را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
مترجم: سعیده بریانیان