فهرست مطالب
خانه » عمومی »
آیا خشونتی که کودکان در اخبار، اینترنت، برنامههای تلویزیونی، سریالها و بازیهای ویدئویی شاهد آن هستند، باعث بروز رفتار
پرخاشگرانه در آنها میشود؟ این سوال بحثهای داغی را پیرامون خود شکل داده است و در دهه 1960 نیز توجهات
زیادی را به خود جلب کرد تا بدان جا که یک روانشناس آزمایشی را تحت عنوان آزمایش عروسک بوبو طراحی کرد تا
بداند کودکان طی مشاهده چه مقدر رفتار پرخاشگرانه را میآموزند.
پیش زمینه آزمایش عروسک بوبو
آیا پرخاشگری و خشونت رفتارهای آموخته شده هستند؟ در یک آزمایش مشهور تحت عنوان عروسک بوبو، آلبرت بندورا
و همکارانش یکی از روشهای یادگیری خشونت در کودکان را نشان دادند.
بر طبق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا، یادگیری از طریق مشاهده و تعامل با سایرین صورت میگیرد. بدین ترتیب،
افراد با مشاهده دیگران و سپس تقلید رفتار آنها، یاد میگیرند.
پرخاشگری ریشه بسیاری از رفتارهای بد اجتماعی از پرخاشگری بین فردی گرفته تا جنگ است. به همین دلیل، یکی از
موضوعاتی است که در روانشناسی بیشترین مطالعه بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسی اجتماعی از شاخههایی
است که به مطالعه تعامل انسان و رفتارهای گروهی میپردازد و دانشمندانی که در این حوزه کار میکنند، تحقیقات زیادی
روی پرخاشگری انسان انجام دادهاند.
آزمایش عروسک بوبو
این آزمایش شامل قرار دادن کودکان در معرض دو مدل انسانی متفاوت است: مدل بزرگسال پرخاشگر و غیر پرخاشگر.
پس از مشاهده رفتار بزرگسال، کودک در اتاقی بدون مدل قرار داده شد و بروز تقلید رفتار مشاهده شده در او تحت نظر
گرفته شد.
پیشبینیها و فرضیهها
بندورا چندین پیش بینی در مورد این آزمایش داشت:
- پسرها نسبت به دختران رفتار پرخاشگرانهتری خواهند داشت.
- کودکانی که رفتار پرخاشگرانه را در مدل بزرگسال مشاهده میکنند، به احتمال زیاد، حتی در شرایط عدم حضور
بزرگسال مدل، رفتار پرخاشگرانهای خواهند داشت. - احتمال تقلید رفتار مدلی که جنسیت مشابه با کودک دارد بیشتر از مدلی است که جنسیت مخالف دارد.
- کودکانی که رفتار بزرگسال غیر پرخاشگر را مشاهده میکنند، پرخاشگری کمتری نسبت به کودکانی خواهند داشت که رفتار مدل پرخاشگر را مشاهده کردهاند. همچنین، گروه در معرض مدل غیر پرخاشگر، رفتار پرخاشگری کمتری نسبت به گروه کنترل خواهند داشت.
روش و شرایط آزمایش
کودکانی که در این آزمایش شرکت کردند، 36 پسر و 36 دختر بودند که در مهدکودک دانشگاه استنفورد ثبتنام کرده
بودند. کودکان بین 3 تا 6 سال بودند و میانگین سنی آنها 4 سال و 4 ماه بود.
در مجموع 8 گروه آزمایشی وجود داشت. از بین این شرکتکنندگان، 24 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند که در معرض
مدل بزرگسال قرار نگرفتند. بقیه کودکان به دو گروه 24 نفره تفسیم شدند. یکی از گروههای آزمایش در معرض مدلهای
پرخاشگر و دیگری در معرض مدلهای غیرپرخاشگر قرار گرفت.
این گروهها مجددا به گروههای دختر و پسر تقسیم شدند. سپس هر یک از زیرگروهها به دو گروه دیگر تقسیم شدند که
یکی در معرض مدل بزرگسال با جنسیت موافق و دیگری در معرض مدل بزرگسال با جنسیت مخالف قرار گرفت.
پیش از اجرای آزمایش، بندورا سطح پرخاشگری فعلی کودکان را نیز اندازهگیری کرد. سپس، گروهها به طور مساوی
تطبیق یافتند به نحوی که سطح پرخاشگری آنها یکسان بود.
روند اجرای آزمایش عروسک بوبو
هر کودک به طور فردی مورد آزمایش قرار گرفت تا اطمینان حاصل شود که رفتار او تحتتاثیر سایر کودکان نیست. ابتدا
کودک به اتاق بازی آورده شد که در آن فعالیتهای متعددی برای کشف و بازی وجود داشت. سپس، آزمونگر از مدل
انسانی خواست که وارد اتاق بازی شود و روی میزی بنشیند که فعالیت مشابه با کودک روی آن قرار دارد.
طی ده دقیقه، مدل شروع به بازی با یک مجموعه اسباببازی جورچین کرد. در شرایط غیر پرخاشگر، مدل بزرگسال
صرفاً با اسباببازیها بازی کرد و در تمام مدت عروسک بوبو را نادیده گرفت. در شرایط پرخاشگر، مدل بزرگسال با
خشونت به عروسک بوبو حمله کرد.
مدل بوبو را روی پهلو خواباند و روی آن نشست و به دفعات به دماغش ضربه زد. سپس، مدل عروسک را بلند کرد، پتک
را برداشت و به سر عروسک زد. پس از پرخاشگری با پتک، مدل عروسک را به اطراف اتاق پرت کرد. این توالی اعمال
پرخاشگرانه سه بار انجام شد و به دفعات با پرخاشگری کلامی همراه شد. علاوه بر پرخاشگری جسمی، مدل بزرگسال از
عبارتهای خشن مانند «او را بزن» و «عه» و چند عبارت دیگر نیز استفاده کرد.
پس از ده دقیقه مواجهه با مدل بزرگسال، هر کودک به اتاق دیگری برده شد که دارای چند اسباببازی زیبا شامل یک
مجموعه عروسک، ماشین آتشنشانی، و هواپیما بود. به کودک اجازه داده شد که برای دو دقیقه بازی کند و سپس به آنها
گفته شد که دیگر اجازه بازی با این اسباببازیها را ندارند. هدف از این کار ایجاد سطحی از ناامیدی در شرکت کنندگان
بود.
سپس، هر کودک به اتاق آزمایش نهایی برده شد. این اتاق دارای چند اسباببازی خشن مانند پتک، توپ بیسبال که روی آن
یک صورت نقاشی شده بود، تفنگ دارت، و البته عروسک بوبو بود. این اتاق دارای چند اسباببازی غیر خشن مانند مداد
شمعی، کاغذ، عروسک، حیوانات پلاستیکی و کامیون هم بود.
سپس به هر کودک اجازه داده شد که برای 20 دقیقه در این اتاق بازی کند. در طول این مدت، آزمونگرها رفتار کودک را
از پشت اتاق آیینه مشاهده کردند و سطح پرخاشگری هر کودک را ارزیابی کردند.
نتایج آزمایش عروسک بوبو
در نتایج این آزمایش، سه پیش بینی از بین چهار پیش بینی اولیه مورد تایید قرار گرفت.
بندورا و همکارانش پیشبینی کرده بودند که کودکان در گروه غیر پرخاشگر نسبت به گروه کنترل، رفتار پرخاشگری
کمتری خواهند داشت.
نتایج نشان داد که هر چند کودکان از هر دو جنسیت در گروه غیر پرخاشگر رفتار پرخاشگری
کمتری نسبت به گروه کنترل از خود نشان دادند، احتمال انجام پرخاشگری توسط پسرانی که رفتار مدل بزرگسال
غیرپرخاشگر غیر همجنس را مشاهده کرده بودند، بیشتر از گروه کنترل بود.
کودکانی که در معرض مدل پرخاشگر قرار گرفته بودند دقیقا همان رفتاری را که مشاهده کرده بودند، در شرایط عدم
حضور مدل بزرگسال، تقلید کردند.
محققان در پیشبینی خود مبنی بر اینکه پسران پرخاشگرتر از دختران خواهند بود، درست عمل کردند. میزان پرخاشگری
پسران دو برابر دختران بود.
در مورد مشاهده مدل بزرگسال همجنس و غیر همجنس، تفاوتهای جنسیتی مهمی برقرار بود. پسرانی که رفتار
پرخاشگرانه را از سوی مدل مرد مشاهده کرده بودند بیشتر از پسرانی که این رفتار را از سمت مدل زن مشاهده کرده
بودند، تحت تاثیر قرار گرفتند. به طور جالب توجهی، محققان دریافتند که پسران به احتمال بیشتری رفتار پرخاشگرانه
همجنس خود را تقلید میکنند، در حالی که برای دختران این حالت در مورد تقلید پرخاشگری کلامی دیده میشد.
نتایج این تحقیق از نظریه یادگیری اجتماعی بندورا حمایت کرد. بندورا و همکارانش بر این باور بودند که این آزمایش نشان
میدهد که تا چه حد رفتارها از طریق مشاهده و تقلید قابل یادگیری هستند. همچنین، محققان عنوان کردند که تقلید اجتماعی
میتواند موجب تسریع یا خاموشی رفتارهای جدید بدون نیاز به تقویت تقریبهای متوالی شود، که از نظریههای مطرح
شده توسط اسکینر بود.
به گفته بندورا، رفتار خشونتآمیز مدل بزرگسال نسبت به عروسک، کودکان را به این نتیجه رساند که چنین اقداماتی قابل
قبول هستند. همچنین، او بر این باور بود که این کودکان در آینده ممکن است به ناامیدی با پرخاشگری بیشتری پاسخ دهند.
در مطالعه پیگیری، که در سال 1965 انجام گرفت، بندورا دریافت در صورتی که مدل بزرگسال برای انجام عمل
پرخاشگرانه تشویق شود، احتمال تقلید پرخاشگری در کودکان بیشتر میشود. و در صورتی که مدل بزرگسال به خاطر
رفتار خشنش تنبیه شود، احتمال تقلید این رفتار در کودک کاهش مییابد.
انتقادات
همانند هر آزمایش دیگری، آزمایش عروسک بوبو نیز از انتقادات در امان نماند. برخی از آنها عبارتند از:
- انجام پرخاشگری نسبت به یک عروسک بسیار متفاوت از پرخاشگری نسبت به یک انسان در دنیای واقعی است.
- از آنجا که این آزمایش در محیط آزمایشگاه صورت گرفته است، برخی از منتقدان بر این باورند که نتایج این دسته آزمایشات ممکن است نمایانگر آنچه در دنیای واقعی رخ میدهد، نباشد.
- همچنین، گفته شده است که کودکان در واقع برای انجام پرخاشگری نسبت به عروسک بوبو تحریک نشدند. بلکه صرفا تلاش کردند تا بزرگسال را از خود راضی نگه دارند.
- از آنجا که دادهها بلافاصله جمعآوری شده بودند، اطلاع از اثرات بلند مدت این آزمایش دشوار است.
- برخی از منتقدان عنوان میکنند که این آزمایش به خودی خود غیراخلاقی بوده است. با سوءاستفاده از کودکان برای تقلید رفتار پرخاشگرانه، این آزمایش به کودکان یاد داده است که پرخاشگر باشند که امری اخلاقی نیست.
- به علاوه، این آزمایش دچار مشکل سوءگیری در انتخاب نمونه شده است. تمام شرکتکنندگان در این آزمایش از یک مجموعه کوچک از دانشآموزان با نژاد و سابقه خانوادگی-اجتماعی مشابه انتخاب شده بودند. این امر تعمیم نتایج به جمعیت بزرگتر با تنوع نژادی و اجتماعی بیشتر را دشوار میسازد.
سخنی از سیمیاروم
آزمایش بندورا یکی از مشهورترین آزمایشات حوزه روانشناسی است. امروزه، روانشناسان اجتماعی همچنان در حال
مطالعه تاثیر مشاهده پرخاشگری بر رفتار کودکان هستند. در دهههای پس از این آزمایش، صدها مطالعه دیگر بر روی
تاثیر مشاهده پرخاشگری بر روی رفتار کودکان صورت گرفت.
امروزه، هنوز هم این سوال مطرح است که آیا مشاهده برنامههای تلویزیونی، سریالها یا بازیهای ویدئویی خشن توسط
کودکان موجب بروز رفتار پرخاشگرانه از سوی آنان در دنیای واقعی میشود.
مترجم: سعیده بریانیان