فهرست مطالب
- روانکاوی چیست و چطور به سلامت روان کمک میکند؟
- پیشینه روانکاوی
- روانکاوی چیست و چطور کار میکند؟
- تکنیکهای مورد استفاده در روانکاوی
- هدف از انجام این رویکرد درمانی چیست؟
- کدام اختلالات روانی با روانکاوی درمان میشوند؟
- تفاوت روانکاوی با سایر روشهای درمانی
- تفاوت روانکاو خوب با رواندرمانگر چیست؟
- سخنی از سیمیاروم
روانکاوی چیست و چطور به سلامت روان کمک میکند؟
روانکاوی یکی از روشهای درمانی مشهور است، اما تصورات غلط زیادی در مورد آن وجود دارد. هدف ازاینروش درمان کمک به مراجع در درک نیروهای ناخودآگاهی است که نقش مهمی در رفتارها، افکار و احساسات حال حاضر وی دارند. این روش درمانی بر اساس نظریات زیگموند فروید است که مکتب روانکاوی را بنا نهاد.
فروید ناخودآگاه را مخزن تمایلات، افکار و خاطراتی میداند که زیر سطح آگاهی قرار دارند. وی معتقد است که تأثیرات ناخودآگاه گاهی میتوانند به ناراحتی و مشکلات روانی ختم شوند.
این روش درمانی نحوه تأثیر ذهن ناخودآگاه بر افکار و رفتار را بررسی میکند. روانکاو تجربههای کودکی فرد را بررسی میکند تا تأثیر آنها بر فرد و رفتارهای فعلی او را تشخیص دهد.
پیشینه روانکاوی
فروید رویکرد درمانی خود را در اواخر 1800 توسعه داد. در 1885، وی شروع به مطالعه و کار با جین مارتین شارکوت در پاریس کرد. شارکوت از هیپنوتیزم برای درمان زنانی استفاده میکرد که دچار مشکلی به نام هیستری بودند. علائم این بیماری شامل فلج جزئی، توهم و عصبی بودن میشود.
فروید بر تأثیر هیپنوتیزم در درمان تمرکز کرد، اما کار کردن و دوستی با همکاری به نام جوزف بروئر به توسعه مشهورترین تکنیک درمانی وی منتج شد. بروئر روش درمانی زنی، تحت عنوان آنا، را شرح داد که علائم هیستری در وی با صحبت در مورد تجربههای تروماتیک زندگیاش بهبود یافت.
فروید و بروئر با همکاری یکدیگر کتابی تحت عنوان مطالعهای بر روی هیستری نوشتند و فروید به کار بر روی این تکنیک در گفتگو درمانی ادامه داد. این رویکرد به حرف زدن در مورد مشکلاتی اشاره دارد که میتوانند مشکلات و ناراحتیهای روانی را تخفیف دهند.
روانکاوی چیست و چطور کار میکند؟
روانکاوها زمان زیادی را صرف گوش کردن به حرفهای بیمار در مورد زندگیشان صرف میکنند که به همین دلیل این رویکرد درمانی تحت عنوان گفتگو درمانی شناخته میشود. درمانگر به الگوها یا وقایع مهمی که ممکن است در ناراحتیهای فعلی مراجع نقشی داشته باشند، توجه میکند. روانکاوان بر این باورند که وقایع کودکی و احساسات ناخودآگاه در بیماریهای روانی و رفتارهای مخرب نقش مهمی ایفا میکنند.
تکنیکهای مورد استفاده در روانکاوی
از تکنیکهای متعددی در این روش درمانی استفاده میشود که با هدف افزایش درک و آگاهی نسبت به الگوهای رفتاری بیمار انجام میشوند. برخی از محبوبترین روشهای به کار رفته در این رویکرد عبارتند از:
تفسیر رویا
در تحلیل روانشناسی، از تعبیر خواب برای آشکار کردن افکار ناخودآگاه استفاده میشود. فروید بر این باور بود که ایدهها و احساسات سرکوب شده از طریق خواب به سطح ذهن میرسند. با این حال، محتوای رویاها اغلب تغییر مییابد. بنابراین، روانکاو باید به بیمار کمک کند تا رویا را درک و معانی پنهان آن را کشف کند.
تداعی آزاد
در این تکنیک، بیمار تشویق میشود که درباره هر چیزی که آزادانه به ذهنش خطور میکند صحبت کند. گاهی روانکاو فهرستی از کلمات تصادفی را میخواند و بیمار بهسادگی با اولین تداعی رخ داده شروع به حرف زدن میکند. خاطرات سرکوب شده اغلب در طی فرایند تداعی آزاد پدیدار میشوند.
تفسیر
روانکاو به بیمار کمک میکند تا خاطرات و روایتهای شخصی را با جزئیات کشف کند و ضمن انجام این کار، آنها را تجزیهوتحلیل کند. درمانگر به دنبال برخی مضامین مشترک در داستانهای بیمار است. یکی از این تکنیکها، به اصطلاح “لغزش فرویدی” هنگامی رخ میدهد که بیماران هنگام مکالمه تصادفی بهطور تصادفی مورد مهمی را فاش کند. درمانگر روانکاوی تفسیری از انتخاب سهوی کلمه یا عبارت بیمار ارائه میدهد.
انتقال
بیمار احساساتی را که نسبت به شخصی در گذشته خود داشته است، به حال منتقل میکند. انتقال گاهی بین بیمار و درمانگر انجام میشود. بیمار ممکن است احساسات خاصی را نسبت به درمانگر اعمال کند که در واقع مربوط به شخصی از گذشته اوست.
هدف از انجام این رویکرد درمانی چیست؟
یکی از اهداف اصلی روانکاوی کمک به بیماران در شناسایی افکار، رفتارها و خواستههای پنهانی است که در زندگی روزمره آنها مشکل ایجاد میکند. هدف کمک به بیماران در درک موضوعاتی است که باعث مشکلات ریشهدار و چشمانداز ناسازگار در زندگی شده است. روانکاوی در اتخاذ یک دیدگاه تازه به بیمار کمک میکند. این نگرش جدید میتواند تغییر و رشد قابلتوجهی در زندگی بیمار ایجاد کند.
روند روانکاوی
افرادی که تحت درمان با این روش قرار میگیرند، اغلب هفتهای یک بار با درمانگر خود ملاقات خواهند کرد. معمولاً جلسات باید هفتهها، ماهها و حتی سالها ادامه پیدا کنند. طی این جلسات، انتظار میرود که مراجع دیدگاه و آگاهی جدید نسبت به نیروهای خودآگاهی پیدا کند که وضعیت روانی فعلی او را کنترل میکنند
گاهی جلسات درمان در نظر مراجع بسیار شخصی میشوند که شامل حرف زدن در مورد تجربههای گذشته، روابط و احساسات میشود. بیرون کشیدن این نیروهای ناخودآگاه سخت است. حرف زدن در مورد آنها برای مراجع احساس ناراحتی میکند و بیان آن اصلاً ساده نیست.
این رویکرد درمانی اغلب شامل تحریک پاسخهای عاطفی و غلبه بر مکانیسم دفاعی میشود. موفقیت اغلب به توانایی موجهه با موقعیتهای استرسآور و تجربههای دردآور گذشته بستگی دارد. درک احساسات، رفتارها و تجارت به مراجع کمک میکند که از تأثیر آنها بر اعمال، روابط و خود درونیشان آگاهی یابند.
روانکاوی به مراجع کمک میکند که تکنیکهایی برای سازگاری بیشتر در مواجهه با مشکلات آینده یاد بگیرید. بنابراین، در مواجهه با سختیها، به جای پناه بردن به دفاعهای ناسالم، مراجع میتواند احساسش را بشناسد و رفتاری سازندهتر در مقابل آن از خود نشان دهد.
مزایا
همانند هر رویکردی برای درمان سلامت روان، درمان روانکاوی نیز میتواند نقاط مثبت و منفی مختص خود را داشته باشد. میزان تأثیر این مزایا و مشکلات احتمالی در انتخاب استفاده ازاینروش به عوامل مختلفی از جمله ترجیحات و شدت علائم فرد بستگی دارد.
در چند دهه گذشته، تحقیقات قابلتوجهی در مورد تأیید مزایای این روش صورت گرفته است. درمانگر محیطی همدلانه و بدون قضاوت ایجاد میکند که در آن مراجع در آشکار کردن احساسات یا اعمالی که منجر به استرس و دشواری در زندگیاش شده است، احساس امنیت کند.
حرف زدن در مورد این بارهای سنگین روانی بسیار مفید است. علاوه بر این، این نوع خودآزمایی میتواند به رشد عاطفی مستمر در طول زمان منجر شود.
بهطور خلاصه مزایای روانکاوی عبارتند از:
- بیش از آنکه بهسادگی به علائم مشکل و اختلال بپردازد، به دلیل اصلی این مسئله رسیدگی میکند.
- افرادی که به رواندرمانی یا داروها پاسخ نمیدهند، گاهی به روانکاوی پاسخ میدهند.
- بینش عمیقی از ریشه برخی افکار، احساسات و رفتارها فراهم میکند.
- تحقیقات بیولوژیکی حداقل بخشی از ادعاهای فروید را پشتیبانی میکند.
- بررسی گسترده از خود میتواند بهمرور زمان منجر به رشد مثبت شود.
معایب
همانند تمام روشهای درمانی، روانکاوی با موارد منفی بالقوهای نیز همراه است که باید مورد توجه قرار گیرند. هزینههای مالی مرتبط با این روش درمانی میتواند بسیار زیاد باشد. هزینهها اغلب بهعنوان بزرگترین نقطهضعف در درمان روانکاوی ذکر میشود.
این نوع درمان منتقدانی دارد که ادعا میکنند درمان روانکاوی بسیار وقتگیر، گران و بهطور کلی بیاثر است. برخی مانند نوام چامسکی و کارل پوپر اظهار داشتند که روانکاوی فاقد مبانی علمی است. البته ذکر این نکته ضروری است که تصورات غلط از این نوع درمان اغلب به برخی از کاربردهای قبلی و کلاسیک فرویدی درمان روانکاوی مرتبط است.
بهطور خلاصه ایرادات این رویکرد درمانی عبارتند از:
- برخی از ایدههای آن مانند “حسادت به آلت تناسلی مرد” منسوخ شدهاند.
- ممكن است كشف خاطراتي كه گاهي سالها براي آنها سركوب شده است، دردآور و ناخوشایند باشد.
- این روش درمانی برای برخی از مشکلات بهداشت روانی، مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی مناسب نیست.
- میتواند گران و طولانی باشد، بنابراین به تعهد عمیق بیمار و درمانگر نیاز دارد.
کدام اختلالات روانی با روانکاوی درمان میشوند؟
ازاینرویکرد در درمان انواع مختلف بیماریهای روانشناختی استفاده میشود، از جمله:
- اختلال وسواس فکری عملی
- افسردگی
- اختلالات روانتنی
- فوبیا
- اضطراب
- مشکلات هویت
- کشمکشهای عاطفی یا ضربه
- رفتار خود تخریبی
- مسائل مربوط به رابطه
- مشکلات جنسی
افرادی ازاینروش درمانی منفعت میبرند، که مدت زیادی درگیر علائم خود هستند. بهعبارتدیگر، افرادی که علائم طولانیمدت اضطراب، خلق افسرده و رفتارهایی را دارند که تأثیر منفی بر عملکرد و لذت بردن از زندگی دارند، بهتر است این رویکرد درمانی را انتخاب کنند.
تفاوت روانکاوی با سایر روشهای درمانی
چه چیزی رواندرمانی را از سایر اشکال درمانی متفاوت میکند؟ مروری بر تحقیقاتی که رویکردهای روان پویایی را با رفتاردرمانی شناختی (CBT) مقایسه میکنند، چند ویژگی برای تمایز بین این دو مشخص میشود:
تمرکز بر احساسات و نحوه بیان آنها
CBT متمرکز بر شناخت و رفتار است، درحالیکه درمان روانکاوی طیف وسیعی از احساسات را بررسی میکند که بیمار تجربه میکند.
بررسی اجتناب
مردم اغلب از احساسات، افکار و موقعیتهای خاصی که باعث ناراحتی آنها میشود، اجتناب میکنند. درک آنچه که بیماران از آن اجتناب میکنند میتواند به درمانگر و مشتری کمک کند تا دلیل آن را شناسایی کنند.
شناسایی الگوها و مضامین تکرارشونده در افکار، احساسات و رفتارها
در برخی موارد، افراد از چنین تکراریهایی آگاهی دارند اما ممکن است نتوانند از الگوهای ناسالم یا مخرب خارج شوند. در موارد دیگر، بیمار حتی خود از چگونگی تأثیر چنین الگوهایی بر رفتارهایش آگاهی ندارد.
تأکید بر صحبت در مورد تجربیات گذشته
سایر روشهای درمانی گاهی سری به گذشته میزنند اما بیشتر بر نحوه تأثیر افکار و رفتارهای فعلی بر عملکرد بیمار تمرکز دارند. رویکرد روانکاوی به بیمار کمک میکند تا گذشته خود را کشف کند و بفهمد چگونه بر حال و آینده تأثیر میگذارد.
کاوش و روانکاوی در روابط بین فردی
از طریق فرایند درمانی، بیماران قادر به کشف روابط خود با دیگران، چه روابط فعلی و چه گذشته هستند.
تمرکز بر رابطه درمانی خود
از آنجا که روانکاوی درمانی بسیار شخصی است، رابطه بین درمانگر و بیمار بخش مهمی از روند درمان است.
کاوش در زندگی فانتزی بیمار. در مواردی که سایر روشهای درمانی اغلب دارای ساختار بسیار بالا و هدفگرا هستند، درمان روانکاوی به بیمار امکان میدهد آزادانه کاوش کند. بیماران آزاد هستند که ترسها، آرزوها، رویاها و هر چیزی را ابراز کنند را که قبلاً هرگز در مورد آنها صحبت نکردهاند.
تفاوت روانکاو خوب با رواندرمانگر چیست؟
درصورتیکه توضیحات بالا هنوز موضوع را برای شما روشن نکرده است، باید بدانید قطعاً تفاوتی بین روانکاو و رواندرمانگر وجود دارد.
یک روانکاو مجموعه خاصی از مهارتهای حاصل از آموزشهای خاص روانکاوی را دارد.
درحالیکه رواندرمانگران ممکن است چندین نوع درمان را انجام دهند (اگرچه آنها اغلب در نوع خاصی از درمان یا یک بیماری روانی خاص تخصص دارند)، روانکاوان معمولاً فقط به تحلیل روانکاوی میپردازند.
با این حال، این دو حرفه هر دو بر روی کمک به مردم از طریق گفتاردرمانی متمرکزشدهاند، و هر دو از مهارتهای خود برای کمک به مراجعانشان برای رسیدن به بینش بهتر درباره خود، پرداختن به مسائل ذهنی و عاطفی و بهبودی استفاده میکنند.
در حقیقت، یک روانکاو خوب غالباً رواندرمانگری قلمداد میشود، که تنها در روانکاوی تخصص دارد. با در نظر گرفتن این نکته، هر روانکاو یک رواندرمانگر نیز هست، اما هر رواندرمانگر یک روانکاو نیست.
سخنی از سیمیاروم
روانکاو یکی از متخصصان حوزه سلامت روان است که رویکرد درمانی خود را روانکاوی انتخاب کرده است. روانکاوان باور دارند که اختلالاتی که مراجع به خاطر آنها به درمانگر مراجعه میکند تنها ظاهری از مشکل را دارند و ریشه آنها به ذهن ناخودآگاه افراد و تعارضات آن مربوط میشود. ازاینرو، روانکاوان با بررسی گذشته افراد سعی میکنند تا این تعارضات را پیدا کرده و برای حلوفصل آنها تلاش کنند. این بدان دلیل است که اکثراً خود فرد از محتوای ناخودآگاه ذهنش آگاهی ندارد. به همین خاطر روانکاو در این مسیر میتواند به فرد یاری برساند.
برای درمان شاید لازم باشد که جلسات طی چند ماه یا چند سال هفتهای یک تا چند بار ادامه پیدا کند. میزان جلسات و فواصل آن به تشخیص روانکاو بستگی دارد. روانکاو بهتدریج خواهد توانست با جلسات منظمِ 45 تا 50 دقیقهای به الگوهای فکری و رفتاری مراجع پی ببرد و بفهمد که این الگوها چگونه روی وضعیت عاطفی یا روابط خانوادگی و اجتماعی وی تأثیر گذاشتهاند. بدین ترتیب، میتواند با کار کردن روی ریشههای مشکل، مشکلات مراجع را حل کند.
منتقدان روانکاوی معمولاً از طولانی بودن مدت درمان و هزینههایش شکایت میکنند. اما همیشه این طور نیست. گاهی مراجعهکننده فقط چند مشکل جزئی دارد و لزومی برای درمان درازمدت نیست. شاید هم در مواردی بسته به مشکل بیمار درمانهای دیگری نظیر رفتاردرمانی شناختی گزینهی مناسبتری باشند. گاهی مشکل فرد چیزی است که با درمانهای راهحلمحور و تک جلسهای برطرف میشود و روانکاوی درازمدت دلیلی ندارد.
یکی از دیگر معایب این روش درمانی آن است که دسترسی به روانکاو مجرب در همه نقاط بهراحتی امکانپذیر نیست. خبر خوب آنکه تکنولوژی این مشکل را حل کرده است و میتوانید در هر جایی از جهان با استفاده از ارتباط تصویری با روانکاو خود در ارتباط باشید.
امیدواریم که به بسیاری از سؤالات و ابهامات شما در مورد روانکاوی پاسخ داده باشیم. چنانچه سؤال یا ابهامی برای شما باقی مانده است، در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
در زمینه ارتقای سلامت روان میتوانید با دکتر فرنوش امامیان که از مشاوران تأیید شده سیمیاروم هستند، مشاوره داشته باشید.
ممنون از مطلب خوب و کاملتون
خوشحالیم که براتون مفید بود و تاثیرگذار بود. ممنون از نظرتون. :)
ممنون از همراهی و توجه شما مهدی عزیز :)
سلام. بسیار خوب بود، ساده و روان مقابل فهم عمومی
خوشحالیم که براتون مفید بود و تاثیرگذار بود. ممنون از نظرتون. :)