5 فروردین 1403

اضطراب در کودک مهاجر


خانه » روانشناسی مهاجرت » اضطراب در کودک مهاجر

«من یک کودک مهاجرم و این را دوست ندارم.» بهترین راه پاسخ گفتن به چنین جمله ای از زبان یک کودک یا نوجوان چیست؟ چطور می توانید به عنوان والدین به کودک غمگین خود کمک کنید؟ اضطراب در کودک مهاجر پدیده رایجی است که عدم توجه به آن می تواند آن را به مشکلی جدی در زندگی و رفتار فرد تبدیل کند.

 هر کسی که تا به حال به شهر جدیدی نقل مکان کرده باشد، چه برسد به کشوری جدید، می داند که ماه های اول چقدر اضطراب آور است. افراد با پرسش های زیادی احاطه می شوند. بهترین مدرسه برای فرزندم کجاست؟ آیا شهری که در آن زندگی می کنیم، خوب است؟ نزدیک ترین پزشک و دندانپزشک، داروخانه، سوپرمارکت و بانک کجاست؟ از کجا می توانم مواد غذایی حلال یا مورد نظر خود را پیدا کنم؟ این فهرست بی انتهاست و در میان همه این سردرگمی ها دیدن سکوت فرزندمان می تواند به معنی رضایت او از زندگی جدید تلقی شود.

اما شناسایی اضطراب در کودک مهاجر و برخورد صحیح با آن برای سلامت روان فرزندتان اهمیت دارد.

اضطراب در کودک مهاجر را تشخیص دهید:

به طور کلی، هر چه سن کودک بیشتر باشد، ریسک بروز اضطراب بیشتر است. بنابراین، به کودکان بالای 10 سال توجه ویژه ای بکنید. اما حتی کودکان کم سن و سال تر هم می توانند دچار غم غربت و دلتنگی برای خانه قدیمی خود شوند.

نشانه های اضطراب در کودک مهاجر:

  • تمایل به تنها ماندن و بودن در اتاق خواب
  • ارتباط مداوم با دوستان قدیمی
  • قبول نکردن دوستی های جدید
  • رفتارهای انزواطلبی
  • رفتارهای خشن
  • تغییر در خلق و خو، کودکی که تا دیروز شاد بود حالا ساکت است.

هر چند این نشانه ها واضح هستند، اما در روزهایی که والدین مهاجر به دنبال عادی سازی زندگی خود هستند، ممکن است از دیدن این نشانه ها غافل شوند یا حتی در برخی موارد از سکوت فرزند خود استقبال کنند.

ر

احساسات فرزند خود را بپذیرید:

ما گاهی سعی کنیم فرزندمان را از غربت خود بیرون بکشیم و به او اطمینان بدهیم که روزی از مهاجر بودن لذت خواهند برد، اما این جملات به کودک این حس را می دهد که کسی او را جدی نمی گیرد. چند نفر از شما چنین مکالمه ای داشته اید؟

مادر: چه خبر از مدرسه؟

کودک: ازش متنفرم . می خوام برم خونه.

مادر: اه، این طوری نکن دیگه، وقتی بهش عادت کنی خوب میشه.

کودک: نه عادت نمی کنم. ازش بدم میاد. مدرسه مزخرفیه و بچه هاش هم مزخرفن.

مادر: این طوری نگو. مدرسه خوبیه. مگه یادت نیست چقدر گشتیم و چند تا مدرسه رو دیدیم تا این رو انتخاب کردیم؟ این همون مدرسه است که همه سرش توافق کردیم، مگه نه؟ وقتی عادت کنی و دوست پیدا کنی، ازش خوشت میاد.

کودک: من دوست جدید نمی خوام. من دوستای خودم رو می خوام. تو اصلا من رو درک نمی کنی. از اینجا بدم میاد، از تو هم بدم میاد.

شکی وجود ندارد که کودک فکر می کند کسی او را درک نمی کند. او به مادرش گفته است که غمگین است و مادرش احساس او را غلط یا بی اهمیت تعبیر کرده است. کودک احساس تنهایی می کند و والدین این طور تصور می کنند که او تلاشی نمی کند.  به هر حال خانواده این همه برای یافتن یک مدرسه خوب تلاش کرده اند. پس حرفی باقی نمی ماند.

مهاجرت به عنوان یک فرد درونگرا

حالا این طور شروع کنیم:

مادر: چه خبر از مدرسه؟

کودک: ازش متنفرم. می خوام برم خونه.

مادر: هووم، سازگاری در مدرسه جدید سخته، مگه نه؟

کودک: آره، من مدرسه رو دوست ندارم و از بچه های دیگه خوشم نمی آید.

مادر: از چه چیزی خوشت نمیاد؟

کودک: همه چیزش! کلاس ها خسته کننده اند، بچه ها اذیتم می کنند. با من حرف نمی زنند. همه من را نادیده می گیرند، معلم دائما به من می گوید باید چیزهای زیادی یاد بگیرم، چون مدرسه قبلی به اندازه این یکی خوب نبوده، اما این طور نیست.

مادر: همین طوره. اون مدرسه هم خوب بود. می دونم ناراحتی. ما هم گاهی دچار سختی می شویم. منم دلم برای همکارها و دوستای قدیمم تنگ می شه.

در این شرایط صحبت با فرزندتان را شروع کنید. گفتگوی شما باید دوستانه و صریح درباره مهاجرت و مشکلات آن شروع شود و در ادامه به جنبه های مثبت آن اشاره کنید. چیزی که به آن باید توجه کنید این است که مکالمه نباید با جنبه های منفی زندگی جدید تمام شود و در پایان باید به این اشاره کنید که چه کاری می تواند برای بهبود شرایط انجام داد.

پس از شناسایی اضطراب در کودک مهاجر می توانید به مرحله بعد بروید.

برطرف کردن اضطراب در کودک مهاجر:

ابتدا به رفتارها و مکالمه های خود نگاهی بیاندازید. آیا دائما در حال شکایت کردن از کشور جدید هستید؟ شاید در دام مقایسه دائمی وطن خود با کشور فعلی افتاده اید و دائما از آن بد می گویید:

«همسایه های جدید دائما از سر و صدای ماشین چمن زن شکایت می کنند. واقعا مردم این کشور روی صدا حساس هستند.»

«صدای ماشین چمن زن خیلی زیاد است. بهتر است این کار را زمانی انجام دهیم که همسایه ها در حال استراحت نیستند.»

اگر دائما از کشور جدید شکایت کنید، انتظار نداشته باشید که بچه ها آن را دوست داشته باشند. این بدان معنی نیست که تظاهر به دوست داشتن شرایط جدید بکنید. اگر روزی های سختی را می گذرانید، سعی کنید مثبت باشید و به جنبه های خوب آن توجه بیشتری بکنید.

نکاتی برای رفع اضطراب در کودک مهاجر:

با کودک در مورد روش های سازگاری با شرایط جدید صحبت کنید. اگر مشکلی در مدرسه وجود دارد، آیا نیازی به دخالت شما هست؟ آیا کسی در اطراف شما بچه هم سن و سال دارد؟  آیا می توانید فرزندتان را تشویق کنید که کسی از همکلاسی هایش را به خانه دعوت کند؟

زمانی را به رفتن به جلوی درب مدرسه و حرف زدن با دیگر والدین اختصاص دهید. شاید شروع حرف زدن با یک عده پدر و مادر غریبه سخت باشد، اما این همان کاری است که فرزندتان باید انجام دهد، رفتن به مدرسه جدید و حرف زدن با بچه های غریبه.

در انجمن های والدین در مدرسه شرکت کنید.

شرایط خانه را تا حد ممکن آرام و رو به راه نگه دارید. از بحث کردن پیش روی کودکان پرهیز کنید و به روتین پیش از مهاجرت خود بازگردید.

اتاق خواب فرزندتان چه شکلی بود؟ سعی کنید همان محیط را برای او فراهم کنید.

آیا به آوردن یک حیوان خانگی فکر کرده اید؟ حیوانات می توانند غم های کودکان را از بین ببرند و در طول گردش های خانوادگی موجب آشنایی کودک با دیگران شوند. یک حیوان خانگی می تواند گوشی برای شنیدن دلتنگی های فرزندتان باشد.

پزود به خانه برنگردید. برگشتن به وطن قبل از شش ماه باعث تشدید اضطراب در کودک مهاجر می شود و سازگاری را برای او طولانی تر و دشوارتر می کند.

 

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها