فهرست مطالب
خانه » روابط عاطفی »
چرا اعتماد در رابطه اهمیت دارد؟
اعتماد جزو نیازهای ما است. به همین دلیل بعد از تجربههای متعدد و چشیدن بی اعتمادی، باز هم وارد رابطه میشویم. اعتماد در رابطه مثل جریان خون در رابطه است که ما متوجه آن نیستیم؛ مگر این که از حرکت بایستد. در مشکلات زندگی و شرایط سخت، اعتماد مانند لنگر عمل میکند که میتواند نجات دهنده باشد. وقتی اعتماد در رابطه وجود دارد، به جای واکنشهای تند در بحثها، بیشتر به دنبال این هستیم که دلیل این مشاجره و این رفتار چیست؟ پرخاشگری بیشتر از احساس ناامیدی میآید پس اعتماد کمک میکند که منطقیتر به مسائل بپردازیم.
اعتماد یعنی چه؟
مهم این است که شما بدانید تعریفتان از اعتماد چیست؟ اما به طور کلی اعتماد داشتن به یک نفر یعنی: من ایمان دارم این آدم وفادار است و برای من آدم امنی است. در واقع اعتماد در یک جمله یعنی: این آدم خیرخواه من است و بهترین را برای من میخواهد.
اعتماد در رابطه باید چطور باشد؟
باید بدانید که اعتماد باید پایدار باشد و رشد کند. نمیشود در طولانی مدت اعتماد را حفظ کرد؛ چون چالشهای زیادی در مسیر رابطه وجود دارد. اعتماد معیاری منطقی برای سنجیدن عشق است. اگر به کسی اعتماد نداشته باشید، نمیتوانید عاشق او باشید؛ پس عشق و اعتماد در کنار هم هستند.
هر کدام از ما ضربههای روانی و تروماهایی را در زندگی خود تجربه کردیم که در شروع یک رابطه باید آنها را پشت سر بگذاریم و موضوعات و مسائلمان را حل کنیم تا بتوانیم اعتماد کنیم و ادامه دهیم.
چطور باید اعتماد کنیم؟
در رابطه به اصطلاح روانشناسی بهتر است درهای ارتباط بین شما باز باشد. یعنی به راحتی باهم حرف بزنید. گاردی نسبت به عقاید و سلایق هم نداشته باشید. خط قرمزهای هر کدام برای دیگری مشخص باشد. آرزوها و رویاهایتان را برای هم شرح داده باشید. بدون ترس از قضاوت مکالمه کنید. ببینید آیا مسئولیت اشتباهات خود را برعهده میگیرید؟ کسی که مسئولیت گذشته خود یا اشتباهاتش را میپذیرد، قابل اعتماد است. به هم گوش میدهید. گوش دادن یکی از سختترین مهارتهای بین فردی است و به معنی سکوت نیست.
کسی در رابطه قابل اعتماد است که:
• احساس کنترل شدن به شما ندهد.
• بگذارد صحبت کنید.
• مسائل را به صورت کامل با شما درمیان بگذارد.
• مسائل مالی که قدرت زیادی دارند را به صورت شفاف بیان کند.
• با او صمیمیت جسمی داشته باشید؛ یعنی وقتی شما را لمس میکند حتی اگر فقط دست شما را گرفته است، معذب نشوید.
• شما را پس از دوره کوتاهی از آشنایی به دوستان و خانواده خود معرفی کند.
• با چیزهایی که برای او اتفاق افتاده و با چیزهایی که دارد، احساس راحتی کند و از چیزی درباره زندگی خودش شرمنده و متأسف نیست.
• در رفتارهایش مداومت دارد و خود واقعیاش را با شما زندگی میکند.
• حرفهایش مطابق عملکرد اوست؛ یعنی هرچه میگوید انجام داده یا انجام خواهد داد.
چطور میشود اعتماد از دست رفته را بازسازی کنیم؟
بازسازی اعتماد پروسه آسانی ندارد. اگر شما باعث از بین رفتن اعتماد شدهاید، مسئولیتش را میپذیرید؟ شریک عاطفی شما چقدر آمادگی دارد که مجدد به شما اعتماد کند؟ ساختن اعتماد یک رابطه دوطرفه است و هر دو طرف باید کمک کنند. بعد از این که اعتماد در رابطه خدشه دار میشود مهمترین نکته این است که بدانیم قطع رابطه بهترین راه حل نیست. میتوانید از کمک یک روانشناس استفاده کنید. چه بخواهیم رابطه را ادامه دهیم چه رها کنیم، خشم حاصل از این قطع اعتماد میتواند آسیب زننده باشد. پس هر دو طرف باید تلاش کنند تا کمترین آسیب وارد شود.
همانطور که گفتیم ما در رابطه باید مصداق اعتماد را برای هم مشخص کنیم. شاید برای کسی جواب دادن به پیام ناشناس هم ایجاد بی اعتمادی کند. ما باید از منظر انسانی به قضیه نگاه کنیم. اشتباه کردن بخشی از واقعیت زندگی ماست و مهم این است که چطور با این اشتباه برخورد کنیم که نتایج بدتری نداشته باشد.
پنهان کاری همه چیز را بدتر میکند. اعتماد هیچوقت خود به خود به وجود نمیآید. بلکه به دست آوردنی است. بعد از خدشه دار شدن اعتماد، رابطه نیاز به مراقبت بیشتری دارد. اگر شریک عاطفی ما بی اعتماد شده است، نباید بگوییم: تو حساسی. قولی ندهیم که نتوانیم انجامش دهیم. برای جبران اشتباهمان، راه حل احساسی ندهیم.
بی اعتمادی ممکن است دو سال پیش اتفاق افتاده باشد؛ ولی چون بازسازی نشده، ذخیره شده احساسش در بدن شما ضبط میشود. پس حداقل هفتهای یک ساعت وقت بگذارید که حل کنید؛ چون با این احساس نمیتوان زندگی راحتی داشت.
تا چه حد باید در رابطه اعتماد کنیم؟
به هیچکس نمیتوان اعتماد صد درصدی داشت. فقط میتوانیم تصمیم بگیریم که آیا این شخص برای من امن است یا خیر. افرادی هستند که سخت اعتماد میکنند. این میشود از آسیبهای گذشته در روابط قبلی یا از خانواده نشأت گرفته باشد. خیانت مثل یک زخم است که ممکن است سالها ترمیم آن زمان ببرد. یک روانشناس روابط عاطفی میتواند در این زمینه به شما کمک کند.
یک مثال درباره وجود اعتماد در رابطه:
دکتر گاتمن با تجربه چهل ساله درباره تحقیقات روابط زوجین، یک مثال ساده از زندگی خود دارند: روزی در خانه نشسته بودم و کتاب میخواندم، همسرم جودی با چهرهای ناراحت وارد خانه شد و به گوشهای رفت. من کتاب را کنار گذاشتم. به سمت او رفتم و پرسیدم: چی شده؟ این یعنی اعتماد سازی؛ چرا که حواسم به او بود، به سمتش رفتم، نصیحت و سرزنشش نکردم و با او همدلی کردم.
آدمهای باهوش با همین چند حرکت ساده در روابط خود اعتماد میسازند.
آیا در رابطه کوتاه مدت نباید اعتماد کرد؟
لزومی به اعتماد بیش از حد وجود ندارد؛ اما بهتر است به صورت مستقیم اعلان نکنیم که من به تو اعتماد ندارم.
آیا میشود به کسی که انتقاد ناپذیر است به راحتی اعتماد نکنیم؟ بله. چرا که این فرد درهای ارتباطی را بسته است. نمیشود با او صحبت کرد. اما این را هم باید در نظر بگیریم که چگونه انتقاد میکنیم؟ چون گاهی انتقادهای ما همراه تخریب شخصیت و سرزنش است.
گاهی پیش میآید که ما به هم میگوییم: اگر آرام به تو بگویم، متوجه نمیشی. پس باید داد بزنم یا نقد شدیدی بکنم. اما ما فکر میکنیم که آرام گفتیم. و وقتی طرف مقابلمان واکنش نشان داده، احساس کردیم که او انتقاد ناپذیر است و این یک چرخه را تشکیل میدهد.
اگر حرف زدن برای شما سخت است، برای هم نامه بنویسید. این مشخص میکند که چه برداشتهای اشتباهی نسبت به رفتار هم دارید و دچار چه خطاهای شناختیای هستید.
اعتماد خانواده به شریک عاطفی که از قبل هم را میشناسند را چطور ایجاد کنیم؟
این به تفاوت دیدگاه دو نسل برمیگردد. شاید یک موضوع برای شما یک شیطنت کوچک باشد؛ولی برای خانواده شما اینطور نیست. پس بهتر است برای خانواده روشن شود که آن شیطنتها کنار گذاشته شده است.
گاهی افراد مشکلاتی که دارند را به همه تعمیم میدهند. چون خودشان دروغ میگویند، فکر میکنند شما هم دروغ میگویید. این رابطه دچار مشکل جدی است و باید با یک زوج درمانگر صحبت کنید.
سیمیاروم را در گفتگوهای بعدی در کلاب هاوس سیمیاروم همراهی کنید که طریق شبکههای اجتماعی به شما اطلاع رسانی میشود.
تهیه شده در تیم تولید محتوای سیمیاروم