فهرست مطالب
- روانشناسی چیست و روانشناس کیست؟
- تاریخچه روانشناسی
- حوزه های متنوع علم روانشناسی و انواع آن
- کاربرد روانشناسی در زندگی
- ملاک های اختلال روانی چیست؟
- رایج ترین اختلالات روانی در جامعه چیست؟
- چه کسانی در معرض ابتلا به بیماری های روانی قرار دارند؟
- کدام گروه های جمعیتی در معرض خطر ابتلا به بیماری های روانی هستند؟
- وضعیت سلامت روان در جهان و دسترسی به خدمات بهداشت روان:
- هزینه های تخصیص داده شده به حمایت و درمان بیماری های روانی چقدر است؟
- تبعات عدم توجه به وضعیت سلامت روان جهانی:
خانه » عمومی »
روانشناسی حوزه گسترده ای است که به بررسی افکار، رفتار، رشد، شخصیت، احساسات، انگیزه ها و بیماری های روحی و روانی در انسان می پردازد. در این مقاله قصد داریم به کلیه سوالات و ابهامات شما در مورد روانشناسی و حوزه های اختلال روانی پاسخ دهیم؛ پس با ما همراه باشید.
در این مقاله می خوانید:
- روانشناسی چیست و روانشناس کیست؟
- تاریخچه روانشناسی
- حوزه های متنوع علم روانشناسی
- روانشناسی چه کاربردی در زندگی افراد دارد؟
- کاربرد روانشناسی در زندگی
- ملاک های اختلال روانی چیست؟
- رایج ترین اختلالات روانی در جامعه چیست؟
- چه کسانی در معرض ابتلا به بیماری های روانی قرار دارند؟
- کدام گروه های جمعیتی در معرض خطر ابتلا به بیماری های روانی هستند؟
- وضعیت سلامت روان در جهان و دسترسی به خدمات بهداشت روان
- هزینه های تخصیص داده شده به حمایت و درمان بیماری های روانی چقدر است؟
- تبعات عدم توجه به وضعیت سلامت روان جهانی
روانشناسی چیست و روانشناس کیست؟
بسیار سخت است که در یک تعریف کوتاه بتوان روانشناسی و هر آنچه شامل آن می شود را گنجاند. مطالعه افکار، رفتار، رشد، شخصیت، احساسات، انگیزه ها تنها بخشی از آن چیزی است که این رشته سعی می کند بر آن مسلط شود.
در باور عموم و در رسانه ها تصاویر متعدد و بعضا اشتباهی از روانشناس رواج دارد. گاهی روانشناس قهرمانی باهوش است که هر حرکت بعدی مجرم را حدس می زند و چیزی از چشمش پنهان نمی ماند و گاهی پشت ده ها کتاب در اتاقی نیمه تاریک روی صندلی لم داده و به حرف های مراجعه کننده از دوران سخت کودکیش گوش می دهد.
بخشی از این کلیشه ها درست است، اما همه واقعیت های این رشته علمی را نشان نمی دهد.
روانشناسانی هستند که به حل پرونده های جنائی کمک می کنند و دسته بزرگی از این متخصصان به درمان بیماری های روحی و روانی می پردازند.
اما روانشناسانی هم هستند که به دنبال بهبود سلامت روان نیروی کار در سازمان ها هستند.
دسته دیگری از آنها روی برنامه های سلامت روان عمومی کار می کنند.
دسته دیگری در محیط های نظامی کار می کنند یا روی طراحی نرم افزارهای امنیت پرواز نظارت دارند.
مهم نیست روانشناسان کجا کار کنند، هدف اولیه همه آنها کمک به توصیف، توضیح، پیش بینی، درک و بهبود رفتار انسان است.
تاریخچه روانشناسی
روانشناسی از فلسفه و زیست شناسی تکامل یافته است و مباحث مربوط به این دو رشته به متفکران یونان، از جمله ارسطو و سقراط باز می گردد.
اما ظهور روانشناسی به عنوان یک زمینه مطالعاتی جداگانه و مستقل به دوره ای باز می گردد که ویلهلم وونت اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در سال 1879 در لایپزیگ، آلمان تأسیس کرد.
وونت به توصیف ساختارهای تشکیل دهنده ذهن می پرداخت. این روش به شدت به تجزیه و تحلیل احساسات از طریق یک فرایند کاملا ذهنی متکی بود.
از آن زمان تا به حال، مکتب های مختلفی در روانشناسی سعی در توضیح ذهن و رفتار انسان داشته اند. در برخی موارد، برخی از این مکتب ها توانستند برای مدتی بر حوزه روانشناسی تسلط پیدا کنند و به درک بهتر ما از انسان کمک کنند.
حوزه های متنوع علم روانشناسی و انواع آن
روانشناسی حوزه ای کاربردی و دانشگاهی است که ذهن و رفتار انسان را مورد مطالعه قرار می دهد و روانشناسان به درک ما از چرایی رفتار انسان کمک می کنند.
همانطور که می دانید، بخش بزرگی از روانشناسی به تشخیص و درمان موضوعات بهداشت روان اختصاص دارد، اما این فقط گوشه کوچکی از این حوزه عظیم است.
این رشته علمی حوزه های مختلفی دارد که عبارتند از:
روانشناسی نابهنجاری که به بررسی رفتارهای غیر طبیعی و آسیب شناسی روانی می پردازد. این حوزه تخصصی بر تحقیقات و معالجه انواع اختلالات روانی متمرکز است.
روانشناسی زیست شناختی که تاثیر فرایندهای بیولوژیکی بر ذهن و رفتار را مطالعه می کند. این حوزه ارتباط نزدیکی با علوم اعصاب دارد و آسیب مغزی یا ناهنجاری های مغزی را بررسی می کند.
روانشناسی بالینی که بر ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات روانی متمرکز است.
روانشناسی شناختی که مباحثی از قبیل توجه ، حافظه، درک، تصمیم گیری، حل مسئله و کسب زبان را مطالعه می کند.
روانشناسی تطبیقی که شاخه ای از روانشناسی است که به مطالعه رفتار حیوانات مربوط می شود و به درک عمیق تر و گسترده تری از روانشناسی انسان کمک می کند.
روانشناسی رشد که به رشد انسان در طول عمر توجه دارد و آن را از نظر توانایی های شناختی، اخلاق، عملکرد اجتماعی، هویت و سایر زمینه های زندگی مطالعه می کند.
روانشناسی قانونی که از تحقیقات روانشناسی و اصول سیستم عدالت قضایی و جزایی برای تشخیص کمک به حل پرونده های جرم و جنایت استفاده می کند.
روانشناسی صنعتی – سازمانی که از تحقیقات روانشناختی برای ارتقاء عملکرد کار و انتخاب کارمندان استفاده می کند.
روانشناسی شخصیت بر درک رشد شخصیت و همچنین الگوهای فکری، رفتارها و ویژگی های فردی تمرکز دارد.
روانشناسی اجتماعی بر درک رفتار گروهی و همچنین چگونگی تأثیرات اجتماعی بر رفتار فرد تأکید دارد و موضوعاتی مانند نگرش، تعصب، انطباق و پرخاشگری را مطالعه می کند.
روانشناسی مشاوره
روانشناسی مشاوره یکی از بزرگترین حوزههای روانشناسی است که بیشتر به مراجعانی خدمت رسانی میکند که دچار مشکلات روانی حاد و شدید نیستند. متخصصانی که در این حوزه کار میکنند میتوانند عملکرد بین فردی مراجعان خود را در طول زندگی بهبود بخشند و به دنبال بهبود سلامت اجتماعی و عاطفی مراجع و همچنین حل مشکلات مربوط به سلامت، کار، خانواده، ازدواج و موارد دیگر هستند.
روانشناسی تربیتی
شاخه ای از روانشناسی است که با مدارس، روانشناسی تدریس، مسائل آموزشی و دغدغههای دانش آموزان سروکار دارد. روانشناسان تربیتی اغلب نحوه یادگیری دانش آموزان را مطالعه میکنند. همچنین ممکن است جهت ارتقا دستاوردهای آموزشی، مستقیماً با دانش آموزان، والدین، معلمان و مدیران کار کنند. بررسی اختلالات یادگیری، استعداد و عوامل موثر در آموزش و یادگیری از دیگر حوزههای فعالیت این دسته روانشناسان است.
روانشناسی تجربی
بسیاری از تکنیکهای مورد استفاده در رویکردهای مختلف روانشناسی، ابتدا در این حوزه بررسی و تایید علمی میشوند. روانشناسان تجربی در محیطهای مختلف از جمله کالجها، دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، دولتی و خصوصی کار میکنند و از روش علمی برای مطالعه طیفی از رفتارهای انسانی و پدیدههای روانی استفاده میکنند.
روانشناسی سلامت
بر چگونگی تأثیر زیست شناسی، روانشناسی، رفتار و عوامل اجتماعی بر سلامت و بیماری تمرکز میکند. این حوزه از روانشناسی شامل ارتقای سلامت در طیف گسترده ای از حوزهها و همچنین پیشگیری و درمان بیماریها است. روانشناسان سلامت اغلب با مسائل مرتبط با سلامتی مانند مدیریت وزن، ترک سیگار، مدیریت استرس و تغذیه سروکار دارند و به بیماران کمک میکنند تا راهبردهای مقابله موثرتری را بیاموزند.
عصب روانشناسی
شاخه ای از روانشناسی است که به چگونگی ارتباط شناخت و رفتار فرد با مغز و بقیه سیستم عصبی میپردازد. متخصصان این شاخه از روانشناسی اغلب بر چگونگی تأثیر آسیبها یا بیماریهای مغزی بر عملکردهای شناختی و رفتاری تمرکز میکنند.
روانشناسی کودک
این دسته روانشناسان عوامل رفتاری، شناختی و عاطفی موثر در رفتار و سلامت روانی کودکان از نوزادی تا نوجوانی را بررسی میکنند. تحصیل در این رشته به شما این امکان را میدهد که به عنوان درمانگر، مشاور، محقق یا مشاور در حوزه کودک کار کنید و در محیطهای آموزشی، بیمارستانهای اطفال، کلینیکهای سرپایی یا مطبهای خصوصی استخدام شوید.
کاربرد روانشناسی در زندگی
بارزترین کاربرد آن در زمینه سلامت روان این است که روانشناسان از اصول، تحقیقات و یافته های بالینی برای کمک به مراجعه کننده در مدیریت و غلبه بر علائم پریشانی روانی و بیماری روانی استفاده می کند. درمان اختلالات روانی و مشکلات شخصیتی یکی از رایج ترین کاربردهای روانشناسی در زندگی روزمره است.
تاثیر این حوزه علمی در زندگی عمومی و سیاست گذاری اجتماعی افراد نیز بی نظیر است. از یافته های علمی روانشناسی می توان برای توسعه برنامه های بهداشت روان اجتماعی و رویکردهای آموزشی در حوزه رشد کودکان استفاده کرد.
دیگر کاربردهای روانشناسی در زندگی انسان عبارتند از:
- بهبود توانایی برقراری ارتباط در زندگی
- بهبود مهارت های زندگی شامل هدایت، رهبری و شناخت خود
- افزایش کیفیت کلی زندگی
- راهگشای مشکلات فردی در زمینه های مختلف شامل فرزندپروری، ازدواج، شغلی و روابط جنسی
ملاک های اختلال روانی چیست؟
همانطور که گفتیم یکی از کاردبردهای رایج روانشناسی شناخت و درمان اختلالات روانی است.
همه ما در طول زندگی شاید به دفعات غم، افسردگی، استرس و خشم را تجربه کرده ایم. اما آیا در تمام این موارد دچار اختلال روانی بوده ایم یا صرفا حالتی گذرا بوده است؟
بر اساس تعریف ارائه شده در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی, نسخه پنجم:
اختلال روانی سندرمی است که با اختلال بالینی قابل توجه در شناخت، تنظیم هیجان یا رفتار فرد مشخص میشود که منعکس کننده کارکرد نادرست در فرآیندهای روانی، بیولوژیکی یا رشد زیربنایی عملکرد ذهنی است. اختلالات روانی معمولاً با ناراحتی یا ناتوانی قابل توجه در فعالیتهای اجتماعی، شغلی یا سایر فعالیتهای مهم همراه است. در عین حال، به پاسخ قابل انتظار یا تایید شده فرهنگی به یک عامل استرس زا یا فقدان، مانند بیتابی شدید برای مرگ یکی از عزیزان، برچسب اختلال روانی داده نمیشود. رفتار انحرافی اجتماعی (مثلاً عقاید سیاسی، مذهبی یا جنسی مغایر با عرف جامعه) و تعارضاتی که عمدتاً بین فرد و جامعه است نیز اختلال روانی محسوب نمیشود، مگر اینکه انحراف یا تعارض ناشی از اختلال در عملکرد فرد باشد.
اختلال روانی حالتی است که ویژگی آن بر هم خوردن بارز شناخت، نظم هیجانی یا رفتاری فرد است و خود بازتابی از بد کارکردی فرایندهای زیستی، روانی یا رشدی است که زمینه ساز عملکرد روانی هستند. اختلالات روانی معمولا با ناراحتی قابل ملاحظه یا کم توانی در فعالیت های اجتماعی، شغلی و یا سایر فعالیت های مهم زندگی فرد همراه هستند.
اختلال روانی باعث می شود فرد در برخورد با دیگر انسان ها و محیط دچار مشکل شود. عدم آگاهی فرد نسبت به اختلال خود و عدم مراجعه برای درمان باعث تشدید شرایط می شود.
رایج ترین اختلالات روانی در جامعه چیست؟
وضعیت سلامت روان در سراسر جهان بسیار نگران کنندهتر از قبل شده است. قبل از همهگیری، نزدیک به 1 میلیارد نفر با یک مشکل سلامت روانی دست و پنجه نرم میکردند که 82 درصد از آنها در کشورهای با درآمد کم و متوسط بودند. از آن زمان تا به حال، همهگیری کرونا به سلامت روان و بهزیستی بسیاری از افراد آسیب رسانده است، و ناکافی بودن خدمات سیستمی و همچنین نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را افزایش داده است. تخمین زده میشود که این بیماری همه گیر باعث افزایش 25 تا 27 درصدی در شیوع افسردگی و اضطراب در سراسر جهان شده است.
در سال 2019، از هر 8 نفر یک نفر یا به عبارتی 970 میلیون نفر در سراسر جهان دچار یک اختلال روانی بودهاند که اختلالات اضطرابی و افسردگی شایعترین آنها بوده است. در سال 2020، تعداد افراد دچار اختلالات اضطرابی و افسردگی، به دلیل همه گیری کرونا به طور قابل توجهی افزایش یافت. برآوردهای اولیه نشان میدهد که تنها در یک سال اختلالات اضطرابی و افسردگی اساسی به ترتیب 26% و 28% افزایش داشتهاند. شایعترین اختلالات روانی از سال 2019 تا به حال، به ترتیب، عبارتند از:
اختلالات اضطرابی
در سال 2019، 301 میلیون نفر از جمله 58 میلیون کودک و نوجوان دچار اختلال اضطرابی بودهاند. اختلالات اضطرابی با ترس و نگرانی بیش از حد و اختلالات رفتاری مرتبط مشخص میشوند و شامل اختلال اضطراب فراگیر، اختلال هراس، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال اضطراب جدایی میشود.
افسردگی
در سال 2019، 280 میلیون نفر از جمله 23 میلیون کودک و نوجوان مبتلا به افسردگی بودند. افسردگی با نوسانات خلقی معمولی و پاسخهای عاطفی کوتاه مدت به چالشهای زندگی روزمره متفاوت است. در طول یک دوره افسردگی، فرد در بیشتر روز، تقریبا هر روز، حداقل به مدت دو هفته، خلق افسرده (احساس غمگینی، تحریک پذیری، پوچی) یا از دست دادن لذت یا علاقه به فعالیتهای پیشین را تجربه میکند.
اختلال دوقطبی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
در سال 2019، 40 میلیون نفر دچار اختلال دوقطبی بودند. این رقم در مورد شیوع PTSD نیاز افزایش نشان داده است که میتواند به دلیل افزایش نرخ مرگ و میر عزیزان پس از شیوع کرونا باشد.
روانگسیختگی
اسکیزوفرنی تقریباً 24 میلیون نفر یا 1 نفر از هر 300 نفر را در سراسر جهان مبتلا کرده است. امید به زندگی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی 10 تا 20 سال کمتر از جمعیت عمومی است و با اختلال قابل توجه در ادراک و تغییر در رفتار مشخص میشود.
اختلالات اشتها
در سال 2019، 14 میلیون نفر از جمله تقریبا 3 میلیون کودک و نوجوان دچار اختلالات خوردن شدند. اختلالات خوردن، مانند بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، شامل خوردن غیرعادی و اشتغال ذهنی به غذا و همچنین نگرانی زیاد در مورد وزن و شکل بدن است.
حتی با در نظر گرفتن گزارش های ناقص از بیماری های روانی، آمارها نشان می هند که اختلالات روانی شیوع بالایی دارند. از این رو، افزایش آگاهی، شناخت، حمایت و درمان این بیماری ها باید جز سیاست گذاری های مهم تمام کشورها قرار گیرد.
چه کسانی در معرض ابتلا به بیماری های روانی قرار دارند؟
عوامل زیادی در افزایش احتمال ابتلا به بیماری های روانی دخیل هستند که نه تنها شامل ویژگی های فردی مانند توانایی مدیریت افکار، احساسات، رفتارها و تعامل با دیگران می شود بلکه فاکتورهای سیاست گذاری ملی، حفاظت اجتماعی، استانداردهای زندگی، شرایط کاری و حمایت اجتماعی را نیز در بر می گیرد.
دیگر عوامل افزایش احتمال ابتلا به بیماری های روانی عبارتند از:
- استرس
- ژنتیک
- تغذیه
- عفونت در دوره بارداری
- مواجهه با خطرات محیطی
- سابقه خانوادگی و تربیت
کدام گروه های جمعیتی در معرض خطر ابتلا به بیماری های روانی هستند؟
به غیر از عوامل فوق که ریسک ابتلا به بیماری های روانی را در هر فردی، از هر سن و جنسیتی، افزایش می دهند، گروه های جمعیتی زیر در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
در جهان، گروه های خاص، مانند زنان و فقرا به شدت تحت تاثیر ابتلا به بیماری های روانی قرار دارند.
به همین ترتیب، پناهندگان و پناهجویان نیز در بین گروه های آسیب پذیری قرار دارند که احتمال ابتلا به بیماری های روانی در آنها 5 برابر جمعیت عادی است. بیشتر از 60 درصد از پناهندگان دچار بحران های روانی می شوند.
علائم زیادی در بین پناهندگان دچار بیماری های روانی دیده می شود، از جمله:
- بی خوابی
- کابوس های شبانه
- اعتیاد به مواد مخدر
- تحریک پذیری
- عدم توانایی در برقراری ارتباط
- ادغام نشدن در جامعه
- عدم تمایل به یادگیری زبان
- ترس از جامعه
- خشم
- خودزنی
- افکار مربوط به خودکشی
بسیاری از پناهندگان از حوادث ترسناک و مرگباری فرار کرده اند. برخی دیگر نیز در طول راه با حوادث تلخی مانند از دست دادن اعضای خانواده یا گم کردن آنها رو به رو شده اند که باعث وارد شدن تروما به روان آنها شده است. از این رو، اختلال استرس پس از سانحه یکی از اختلالات روانی شایع بین پناهندگان است (reliefweb).
یافته های فوق نشان دهنده ویژگی جهانی دیگری از بیماری روانی است:
همانند سلامت جسم، سلامت روان نیز تحت تاثیر فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. این شامل محرومیت اجتماعی و اقتصادی، سطح آموزش پایین، بیکاری و عدم امنیت شغلی، تبعیض و خشونت نیز می شود.
وضعیت سلامت روان در جهان و دسترسی به خدمات بهداشت روان:
در سال 2019، نزدیک به یک میلیارد نفر، از جمله 14٪ از نوجوانان، دچار حداقل یک اختلال روانی بودهاند. خودکشی عامل بیش از 1 مورد از هر 100 مرگ است و 58 درصد از خودکشیها قبل از 50 سالگی رخ داده است. اختلالات روانی علت اصلی ناتوانی بوده است که باعث شده افراد به طور میانگین یک سال از هر 5 سال عمر خود را با ناتوانی زندگی کنند. افراد مبتلا به بیماریهای روانی شدید به طور متوسط 10 تا 20 سال زودتر از جمعیت عادی میمیرند که بیشتر به دلیل بیماریهای جسمی قابل پیشگیری است. آزار جنسی در دوران کودکی و قلدری از دلایل اصلی افسردگی هستند. نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، شرایط اضطراری بهداشت عمومی، جنگ و بحران آب و هوا از جمله تهدیدهای ساختاری جهانی برای سلامت روان هستند. افسردگی و اضطراب تنها در سال اول همه گیری کرونا بیش از 25 درصد افزایش یافت.
این در حالی است که انگ، تبعیض و نقض حقوق بشر علیه افراد مبتلا به بیماریهای روانی در جوامع و سیستمهای مراقبتی در همه جای جهان رواج دارد. 20 کشور در دنیا هنوز اقدام به خودکشی را جرم میدانند. در سراسر کشورها، این فقیرترین و محرومترین افراد جامعه هستند که در معرض بیشترین خطر بیماری روانی قرار دارند و همچنین کمترین میزان دسترسی را برای دریافت خدمات کافی دارند.
حتی قبل از همهگیری کرونا، تنها بخش کوچکی از افراد به مراقبتهای بهداشت روانی مؤثر، مقرونبهصرفه و با کیفیت دسترسی داشتند. به عنوان مثال، طبق آمار جدید 71 درصد از مبتلایان به روان پریشی در سراسر جهان خدمات بهداشت روانی دریافت نمیکنند. در حالی که گزارش شده است که 70 درصد افراد مبتلا به روان پریشی در کشورهای با درآمد بالا تحت درمان قرار میگیرند، تنها 12 درصد از چنین بیمارانی در کشورهای کم درآمد از مراقبتهای بهداشت روانی برخوردار میشوند.
در مورد افسردگی، شکاف در دسترسی به خدمات در همه کشورها دیده میشود: حتی در کشورهای با درآمد بالا، تنها یک سوم از افراد مبتلا به افسردگی مراقبتهای رسمی بهداشت روانی دریافت میکنند. برآورد میشود که در کشورهای پردرآمد، تنها 23 درصد از افراد از حداقل درمان کافی برای افسردگی برخوردار میشوند، در حالی که این رقم در کشورهای با درآمد کم و متوسط به 3 درصد میرسد.
گزارش جامع WHO با تکیه بر آخرین شواهد موجود، نشان دهنده نمونههایی از تجربیات زیسته مردم و حوزههایی است که نیاز به تلاش بیشتر از سوی مسئولان دارد. این سازمان از همه ذینفعان میخواهد تا دسترسی آسان به خدمات روانشناسی و روانپزشکی را برای مردم تسهیل کنند و سیستمهایی را که به سلامت روان مردم اهمیت میدهند، تقویت کنند.
هزینه های تخصیص داده شده به حمایت و درمان بیماری های روانی چقدر است؟
اطلس سلامت روان سازمان جهانی بهداشت تصویری ناامیدکننده از شکست تلاشهای جهانی در ارائه خدمات بهداشت روانی مورد نیاز مردم را ترسیم میکند. این در حالی بوده است که همهگیری کرونا نیاز مردم را به دریافت خدمات سلامت روان افزایش داده است. آخرین ویرایش اطلس، که شامل دادههای دریافت شده از 171 کشور است، نشان میدهد که توجه فزاینده به سلامت روان در سالهای اخیر هنوز منجر به ارائه خدمات روانی باکیفیت متناسب با نیازها نشده است.
در سال 2020، تنها 51 درصد از 194 کشور عضو سازمان جهانی بهداشت گزارش دادند که سیاست یا برنامه بهداشت روان آنها مطابق با اسناد بین المللی و منطقه ای حقوق بشر است که بسیار کمتر از هدف 80 درصدی این سازمان بوده است. و تنها 52 درصد از کشورها به هدف مربوط به برنامههای ارتقاء و پیشگیری سلامت روان دست یافتند که باز هم بسیار کمتر از هدف 80 درصدی است. تنها هدفی که در سال 2020 محقق شد کاهش 10 درصدی میزان خودکشی بود، اما حتی در این مورد نیز فقط 35 کشور اعلام کردند که یک استراتژی، سیاست یا برنامه پیشگیری مستقل دارند.
درصد بودجههای بهداشتی دولت که برای سلامت روان هزینه میشود در طول سالهای گذشته به ندرت تغییر کرده است و همچنان در حدود 2 درصد است. علاوه بر این، حتی در مورد برآورد منابع انسانی و مالی مورد نیاز نیز تنها 39 درصد از کشورهای پاسخدهنده اعلام کردند که منابع انسانی لازم تخصیص داده شده است و 34 درصد نیز منابع مالی مورد نیاز در حوزه سلامت روان را تأمین کردهاند
در حالی که پیشرفت در آموزش و نظارت در اکثر کشورها حاصل شده است، اما عرضه دارو برای بیماریهای روان و مراقبتهای روانی اجتماعی در خدمات مراقبتهای بهداشتی اولیه محدود است.
نتایج گزارشات نشان میدهد که میتوان از برخی بیماریهای روانی پیشگیری کرد. بیشتر اختلالات روانی و رفتاری کاملا قابل درمان هستند و بخش زیادی از هزینههای پیشگیری و درمان مقرون به صرفه است.
با وجود ماهیت مزمن و طولانی مدت بیماریهای روانی، با درمان درست، افرادی که از این اختلالات رنج میبرند میتوانند یک زندگی با کیفیت و مولدی را در اجتماع داشته باشند. در بیش از نیمی از کشورهای جهان، تنها یک روانپزشک به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر وجود دارد و در ۴۰ درصد از کشورهای جهان تنها یک تخت بیمارستانی مخصوص بیماریهای روانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر وجود دارد. (WHO)
گزارشات سازمان بهداشت جهانی به دنبال انتقال این پیام است که هر کشوری، فارغ از محدودیت منابعش، باید کاری برای ارتقا بهداشت روان مردمش انجام دهد. این به تعهد و تلاش بیشتر از سوی دولتها و جوامع نیاز دارد.
تبعات عدم توجه به وضعیت سلامت روان جهانی:
وضعیت سلامت روان جهانی به نوبه خود بر دیگر مسائل اجتماعی مانند مصرف الکل و مواد مخدر، سواستفاده و خشونت جنسیتی تاثیر دارد. عدم رسیدگی به مشکلات سلامت روان و توجه به حوزه روانشناسی بر کل جوامع اثر منفی دارد.
دلایل و مقیاس مشکل تا حدی شناخته شده است. اما پاسخ های مربوطه، از نظر تخصیص منابع و اراده سیاسی ناکافی بوده است. هر چند آمارها حاکی از به خطر افتادن وضعیت سلامت روان جهانی و عواقب شدید آن برای سلامت کلی جامعه هستند، هنوز هم بودجه تخصیص داده شده به حوزه سلامت روان بسیار کمتر از سایر حوزه های درمان است.
در دولت ها، به عنوان متولی سیاست گذاری، طرح های متعددی ارائه و اجرا می شوند اما به طور کلی برای اصلاح وضعیت جامعه ناکافی هستند و در سطح جهانی نیز به آن پرداخته نمی شود. برای مثال، تلاش هایی برای بهبود وضعیت زندانیان در زندان های مشهوری مانند گوانتانامو و بهبود وضعیت پناهندگان انجام گرفته است، اما در مقایسه با شرایطی که آنها در آن قرار دارند، به هیچ وجه کافی نیست.
با توجه به وضعیت سلامت روان جهانی و نیاز به تلاش بیشتر، لازم است که خدمات سلامت روان به عنوان جزء هسته ای سیستم سلامت در نظر گرفته شود و به آن توجه ویژه ای داشت. به علاوه، هر پاسخی به وضعیت سلامت روان جهانی تنها در صورتی به موفقیت می رسد که شامل رسیدگی به فاکتورهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مشکل باشد.
برای بهبود وضعیت سلامت روان جهان انجام کارهایی، چون بررسی ژنتیکی اختلال های عصبی پیش از ازدواج، جلوگیری از بروز مشکلات سلامت، چون افسردگی، مشاوره دوره ای با روانشناس یا مشاور، کاستن از فشارهای عصبی و استرس، تغذیه سالم، خودداری از مصرف مواد مخدر و الکل، انجام مدیتیشن و مراقبه، ورزش روزانه و اصلاح سبک زندگی بر اساس اصول روانشناسی توصیه می شود.
با وجودی که روانشناسی علم نسبتا جوانی است، اما در عین حال از عمق و همچنین وسعت فوق العاده ای برخوردار است. ارزیابی، تشخیص و درمان بیماری روانی کار اصلی حوزه روانشناسی است، اما این حوزه چیزی بسیار بیشتر از سلامت روان را در بر می گیرد. توجه به این علم و ارتقا دسترسی به خدمات بهداشت روان، تاثیر مستقیمی در بهبود کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه دارد.
شاید علاقه داشته باشید:
- سکس تراپی ( روانشناسی جنسی ) و هر آنچه باید از آن بدانید
- مشاوره فرزندپروری و تربیت بچه و هر آنچه باید از آن بدانید
سایر منابع این مقاله در مورد روانشناسی
https://www.verywellmind.com/psychology-basics-4157186
https://www.verywellmind.com/psychology-4014660
https://www.goodtherapy.org/blog/mental-health-trends-in-america-2016-0111161