31 فروردین 1403
فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر : چرا ایرانی ها از هم دوری می کنند؟ و نظرات ایرانیان خارج از کشور


خانه » روانشناسی مهاجرت » فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر : چرا ایرانی ها از هم دوری می کنند؟ و نظرات ایرانیان خارج از کشور

احتمالا تا به حال این موضوع را شنیده اید که ایرانی های مهاجر، حتی اگر یکدیگر را در خیابان ببینند، سعی می کنند از سمت دیگر خیابان عبور کنند. با اینکه هیچ آمار رسمی در این مورد وجود ندارد، اما یک بررسی سطحی هم به ما می گوید که فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر واقعا حقیقت دارد. راستی چرا مهاجران، در شرایطی که هر دو در کشوری بیگانه و دور از وطن زندگی می کنند، باید از یکدیگر دوری کنند؟

| مطالعه مقاله جامع ” مشاوره روانشناسی مهاجرت و هر آنچه باید در مورد آن بدانید ” را حتما به شما توصیه میشود|

 

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر چه دلیلی دارد؟

دلایل زیادی را برای دوری از هم وطن می توان ذکر کرد، که شامل طیف بزرگی از بی اعتمادی، ترس از عاقبت دوستی و بسیاری دیگر می شود. برخی از دلایلی که از سوی مهاجران برای فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر ارائه می شود، منطقی و حتی قابل قبول است، اما بهتر است بررسی دقیق تری از آن به عمل آید.

مهم ترین دلایل برای دوری کردن ایرانیان از یکدیگر در سه دسته خلاصه می شود:

  • عقاید مذهبی و سنتی متفاوت
  • ارتباط با نظام سیاسی ایران
  • ارتباط با اپوزیسیون خارج از کشور

بسیار از سوی ایرانیان مهاجر شنیده می شود که مایل نیستند در سیاست، با هر نگرش و باوری، وارد شوند و به دلیل ترس از عواقب آن از تمام ایرانیان دوری می کنند چون از گرایش های سیاسی آنها باخبر نیستند.

در واقع، عدم تحمل عقاید یکدیگر و نیز ترس از عواقب ارتباط با گروه هایی با عقاید نامشخص باعث می شود که ایرانی ها ریسک نکنند و هر کسی را به حریم خود راه ندهند.

به جز این سه دسته دلایل، موارد دیگری نیز برای فرار کردن مهاجران ایرانی از یکدیگر ذکر می شود، که عبارتند از:

 

دوری کردن از ایرانیان مهاجر برای ادغام بهتر:

یکی از دلایلی که برای فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر به آن اشاره می شود، به تلاش برای تعامل بهتر و ادغام سریع تر با جامعه میزبان مربوط می شود. این جمعیت مهاجران برای سازگاری سریع تر، خود را ناچار به پذیرش رفتارهای فرهنگی و اجتماعی کشور میزبان می بینند تا بهتر و زودتر بتوانند در مسیر زندگی خود پیشرفت کنند.

به همین علت و با هدف تقویت زبان و آشنایی بیشتر با فرهنگ کشور، ارتباط خود را با هم وطنان محدود می کنند و دوستانی جدید با فرهنگ متفاوت را برای خود انتخاب می کنند.

 

تجربه آزادی بیشتر:

ایرانیان در طول عمر خود تجربه کنترل از سوی جامعه، خانواده، دوستان و آشنایان را داشته اند. این کنترل و سرکشی در زندگی شخصی، هر چند مطلوب هیچ یک از اعضای جامعه نیست، اما به یک هنجار اجتماعی در داخل ایران تبدیل شده است.

حتما تجربه این را داشته اید که از شما در مورد باورهای مذهبی، میزان درآمد، پیشینه خانوادگی و بسیاری از دیگر مسائل شخصی پرسش شده باشد. این چیزی است که مطلوب بسیاری از ایرانیان خارج از کشور نیست و از آن فراری هستند.

شاید به همین علت است که ایرانیان مهاجر با دوری از یکدیگر تلاش می کنند خود واقعی شان را به دور از نظارت و قضاوت دیگران ابراز کنند.

 

تفاوت های فکری و ارزش های دینی:

در کشورهای دموکرات به ندرت کسی به خاطر عدم رعایت اصول دینی مورد بازخواست و قضاوت قرار می گیرد. این در حالی است که در ایران، با بافتی سنتی، عدم رعایت اعتقادات دینی با مجازات های بعضا سنگین همراه است.

به همین دلیل گروهی از مهاجران ترجیح می دهند در برخورد با هموطنان خود، که ممکن است هنوز هم به ارزش های دینی خود پایبند باشند، برخی از رفتارهایشان را پنهان کنند. یا هستند کسانی که با رعایت باورهای دینی مورد تمسخر طیف مخالف قرار می گیرند. در این میان، برخی از مهاجران دلیلی برای این پنهان کاری که در نظر آنان ریا تعبیر می شود، نمی بینند و ترجیح می دهند به طور کامل هم وطنانشان را از طیف دوستانشان حذف کنند.

 

خودکم بینی ایرانیان و برتربینی خارجی ها:

قرار گرفتن تحت تاثیر فرهنگ خارجی و پایین تر شمردن فرهنگ ملی از عللی است که باعث فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر با هدف پنهان کردن بخشی از هویت خود می شود. الصاق برچسب های فرهنگی فرودست و برتر شمردن تمام ویژگی های غرب موجب می شود که مهاجر خود را از گذشته اش جدا کند و هر چه بیشتر خود را در فرهنگ بیگانه غرق کند.

این در حالی است که هر فرهنگی نواقص خود را دارد و هیچ فرهنگی کامل نیست. به همین دلیل، این طرز فکر موجب دوری دو دسته از مهاجرانی می شود که عقاید متفاوتی در مورد فرهنگ ملی خود دارند.

 

 

آیا از هم گریزی ایرانیان مهاجر تاثیر مثبتی در روند مهاجرت آنها داشته است؟

اگر گشتی در شهرهای بزرگ کشورهای مهاجرپذیر بزنید، به سرعت می توانید محله های خاص قومیتی و ملی را در آنها بیابید. اصلا مهم نیست در کدام شهر هستید، آدرس محله چینی ها را بگیرید. به شما یک آدرس دقیق و یکسان داده می شود.

پدیده گتوسازی امر رایجی بین گروه های مهاجرتی است. گتو در اصطلاح به مکان یا محلاتی گفته می شود که گروه های جمعیتی خاص، مانند گروه های مهاجرتی، پیروان یک مذهب، یا هر گروه اقلیت دیگری در آن زندگی می کنند. به همین ترتیب، قومیت ها و ملل خارجی به صورت گروهی در محلات خاص، اغلب در حاشیه جامعه میزبان، در کنار هم زندگی می کنند. این باعث می شود که زبان، فرهنگ و حتی معماری سنتی خاصی در این محلات دیده شود که جدای از جامعه میزبان است.

به دلیل فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر و ارتباط بیشتر با خارجی ها، در بین آنان پدیده گتوسازی به ندرت و در دسته های بسیار محدود دیده می شود. آنچه در بین ایرانیان بیشتر شاهد آن هستیم، خیابان هایی است که بیشتر به محل کسب و کار ایرانی ها مشهور است، نه محل سکونت آنها.

دوری از حاشیه نشینی و هم نشینی در بین ایرانیان و سکونت در دل جامعه میزبان باعث شده که ادغام آنها زودتر و راحت تر صورت گیرد، به زبان، فرهنگ و قوانین جامعه زودتر تسلط پیدا کنند و این نکته ای مثبت برای هر مهاجری به شمار می رود.

در واقع، هر چه زودتر در جامعه پذیرفته شوید، بهتر به قوانین و سنت های آنها تسلط پیدا کنید و آشنایی بیشتری با فرهنگ خارجی پیدا کنید، احتمال غلبه غم غربت، سختی های مهاجرت و حتی شکست در مهاجرت کمتر می شود.

 

چرا ایرانیان مهاجر به دوستی با یکدیگر نیاز دارند؟

دوستی با یک هموطن همفکر برای شادی و سلامت روح و روان یک مهاجر اهمیت دارد.

شاید دوستان خارجی زیادی داشته باشید، اما احتمالا بیشتر آنها صرفا دوستانی برای دورهمی هستند. صمیمی شدن با فردی از فرهنگ دیگر بسیار سخت است و شاید او هیچ وقت نتواند به راحتی تمام ابعاد شخصیتی شما را درک کند.

همانطور که پیش از این نیز بارها اشاره کرده ایم، نرخ ابتلا به افسردگی و اضطراب در بین مهاجران بیشتر از سایر گروه های جمعیتی است. همراهی با دیگر هموطنان می تواند شما را در برابر آسیب های روانی مهاجرت ناشی از دوری از خانواده و وطن مصون کند.

غم غربت: نشانه ضعف یا قدرت؟

 

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر

به جای دوری از یکدیگر، در انتخاب دوست بیشتر تامل کنید:

مهاجرت کار سختی است. دوری از وطن، شرایط، سبک زندگی و زبانی که به آن آشنایی داشته اند، باعث می شود که مهاجر دچار احساس غم غربت شود. دوستی و همراهی با یک هموطن می تواند کمی از بار این غم کاهش دهد.

با این حال، دلایل مطرح شده در بالا مهم ترین مانع برای نزدیکی مهاجران ایرانی به یکدیگر به شمار می رود.

شاید بهترین راهکار برای مهاجران ایرانی، گروه گزینی به جای از هم گریزی است.

به جای آنکه دوستی با هموطنان خود را به طور کامل حذف کنید، بهتر است آن را به گروه گزینی تبدیل کنید.

بهتر است در میان معدود هموطنانی که در شهر محل اقامت شما زندگی می کنند، به دنبال کسی باشید که با افکار و عقاید شما تناسب بیشتری دارد.

رعایت حد و حدود دوستی، رد نکردن خطوط قرمز عقیدتی، کنجکاوی نکردن در مورد امور شخصی زندگی دیگران، احترام به عقاید مذهبی، شخصی و سیاسی دیگران و نداشتن درخواست های متعدد از حداقل مواردی است که باید در یک دوستی سالم رعایت شود.

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر

نظرات برخی از خوانندگان در مورد علل فرار کردن ایرانیان مهاجر از یکدیگر:

نمیخوام بگم از بقیه ایرانی ها برتر هستم، اما یکی از دلایل من برای دوری از جمع ایرانی ها، به خصوص ایرانی هایی که به تازگی مهاجرت کرده اند، عدم رعایت مقررات و احترام به آداب اجتماعی هست. خانواده هایی که به تازگی مهاجرت کردن هنوز عادت به رانندگی صحیح، رعایت حق تقدم، صف و بقیه قانون های اجتماعی ندارند و این باعث میشه من از همراهی با آنها احساس خجالت کنم.

****************************************

من از یه گذشته سخت از ایران اومدم. معاشرت با ایرانی ها من رو به یاد سختی های اقتصادی و اجتماعی می اندازه. به خصوص که دائم هم یادآوری خاطرات یا مقایسه می کنند. به خاطر همین از همه دوری می کنم تا یاد اون روزها نیافتم.

****************************************

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر برای من به خاطر ترس از دیدگاه سیاسی اونهاست. من نمی دونم فردی که روبه روم نشسته آیا جز گروه های متمایل به حکومت ایران هست یا گروه های اپوزیسیون. معمولا هر دو گروه از طرف مقابل انتظار دارن در تجمعات و تظاهرات سیاسی شرکت کنند. این در حالی هست که خانواده من در ایران هستند و دوست ندارم برای رفت و آمدم به ایران دچار مشکل بشم و برچسب سیاسی بهم بخوره. تمایلی به دخیل کردن خودم در این گونه موضوعات ندارم و ترجیح میدم کاملا از این جور فضاها دور باشم. به همین خاطر کاملا از جمع ایرانی ها دور میشم تا با هیچ کدوم از این دو دسته رو به رو نشم.

****************************************

اکثر ما به خاطر داشتن یه زندگی متفاوت تر، تحصیل بهتر، آزادی های بیشتر، یا هدف های مشابه مهاجرت کرده ایم. با این حال، زندگی مهاجری هیچ وقت ساده نیست. همیشه حتی اگر بالاترین میزان سرمایه رو هم داشته باشید، زندگی یک مهاجر سختی های خودش رو داره. اما اینجا زیاد می بینم ایرانی هایی که در مورد شرایط زندگی خودشون در ایران یا شرایط فعلی‌شان بزرگ نمایی می کنند. از دروغ گویی خوشم نمیاد.

****************************************

برعکس حرف های دوستمون، من بیشتر با کسانی ارتباط پیدا کردم که از همه چیز در کشور خارجی می نالند. قبلا در ایران از همه چیز شاکی بودند، اما حالا طوری از بوی ایران و کوچه های تنگ محله های پایین شهر حرف می زنند که خودتم شک می کنی واقعا پایین شهر همون چیزی بوده که تو ذهن تو نقش بسته. طوری از ایران بهشت می سازن و از غرب و غربی جهنم و کافر تصویرسازی می کنن، که تو ذهنت این سوال رو ازش می پرسی «خب حالا کی می خوای بلیط برگشت رو بخری و خودت رو از این جهنم خلاص کنی؟»

****************************************

فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر یه دلیل بیشتر نداره، اون هم حسادت است. من زیاد دیدم که ایرانی ها به همدیگه حسودی می کنن و حتی ممکنه همدیگه رو به زیر بکشند. مثلا اگر در یک محل کار کنند، دیدن بحث های کاری و اصطلاحا زیرآب زنی بین گروه های ایرانی اصلا عجیب نیست. علتش شاید سخت بودنه زندگی مهاجری هست که هر کس فقط به فکر خودشه و دیدن موفقیت دیگران باعث آزارش میشه.

****************************************

یه چیزی که باعث فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر میشه و اعتراف می کنم خودمم همین طور هستم، ترس از خواسته های دیگران از شماست. کافی است با یک ایرانی دوست بشید، فردا ازت میخواد چند کیلو بار رو ببری ایران برای خانواده اش یا از خانواده اش بگیری و بیاری اینجا. حالا تصور کن بهت گفته یه بسته کوچیکه، اما وقتی بسته رو تحویل میگیری می بینی راحت 7 کیلو بار رو گذاشته رو دستت. در حالی که شما اصلا تو چمدونت جا نداری و با این شرایط اضافه بار هم می خوری! دیگه از اینکه باید کلی تو ترافیک بمونی تا بسته ها رو به محل مورد نظر برسونی، بگذریم. این کوچک ترین خواسته ایرانی های مهاجر هست که همیشه یه بسته پستی برای ارسال یا تحویل آماده دارن! سوالات مهاجرتی، اداری، بانکی، خواسته های مالی، و هزار خواسته و سوال دیگه تو غربت بماند. در واقع، رو حساب تعارف و محبت ایرانی، ممکنه هر خواسته ای از شما داشته باشن و توقع دارن حتما انجامش بدید! اگر انجام ندید، شما بدترین و بخیل ترین بشر روی زمین خواهید بود!

****************************************

من فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر رو قبول ندارم. به هر حال ما تو ایران هم با غریبه ها تو خیابون حرف نمی زنیم، پس دلیلی نداره انتظار داشته باشید با یک ایرانی تو غربت بدون دلیل شروع به احوال پرسی کنم. اصلا فرض کنیم رفتم جلو و گفتم «وااای شما هم ایرانی هستید، چقدر خوشحال شدم!» خب بعدش چی بگیم؟ پس دلیلی نداره با کسی که نمی شناسم حرف بزنم. من اینجا با ایرانی های زیادی ارتباط دارم که در محل کار یا محیط تحصیل با اونها آشنا شدم. از بودن در کنارشون لذت می برم، خداروشکر به ندرت با کسی برخورد کردم که آدم بدی باشه. هر روز هم با ایرانی های جدیدی دوست میشم که آدم های خوبی هستن. اگر تو دوستی هامون حد و حدود رو رعایت کنیم، همیشه می تونیم جمع گرم و صمیمی خوبی داشته باشیم.

****************************************

کافیه تو جمع ایرانی ها بنشینی تا دوباره با همون جملات کلیشه ای «ایرانی ها فلان، ایرانی ها بهمان» بمباران بشی. انگار نه انگار که همه ما که تو این جمع نشستیم تا هفت جد ایرانی هستیم! با این شرایط، فرار ایرانیان مهاجر از یکدیگر اصلا چیز عجیبی نیست. چطور ممکنه این همه صفت بد رو به ایرانی ها نسبت بدیم و خودمون رو از او صفات مبرا بدونیم! این حس خودبرتربینی یا خودجدابینی از جامعه آزارم میده. از اون طرف یه جوری از خارجی ها تعریف می کنند، که انگار اصلا دزد، قاتل، معتاد، حسود، زیرآب زن، فاسد و … ندارند.

تجربه شما از مهاجرت و ارتباط با ایرانیان خارج از کشور چیست؟ آیا شما هم از گروه های ایرانی دوری می کنید؟ دلیل این دوری را در چه می بینید؟ این دوری چه تاثیرات منفی یا مثبتی برای شما داشته است؟ نظراتتان را با ما در میان بگذارید.

در زمینه روانشناسی مهاجرت می‌توانید با دکتر عباس رمضانی فرانی و دکتر مصطفی زارعان که از مشاوران تأیید شده سیمیاروم هستند، مشاوره داشته باشید.

[block id=”fardi”]

3.5/5 - (6 امتیاز)
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Anonymous

بنده طبق تجربه شخصی خودم و به اشتراک میزارم و جامعه‌ای که شاید متشکل از 200 یا 300 نفر ایرانی است. پدیده فرار کردن ایرانی ها از همدیگه به وضح دیده میشه ولی نمیشه گفت که ارتباطی با هم ندارند. در کل چیزی که من فهمیدم اینه که اکثر ایرانی‌های مهاجر در مرحله اول ترجیحشون اینه که حلقه‌ی دوستان و کسایی که باهاشون روابط روزمره دارند و از خارجی‌ها تشکیل بدن، صد در صد کیس های خلاف این موضوع هم هست. بین این اکثریت معمولا دقت کنین یه سری اشتراکایی وجود داره که این پایین نام میبرم. این نکته رو هم بگم که این دلایل پایین برای همه درست نیست و هرکسی ممکنه چنتا از تیپ شخصیتی و داشته باشه و بعضی ها هم که هیچ کدوم.
1. نداشتن اصالت خانوادگی و شخصیتی که منجر به نداشتن عزت نفس و از اونطرف برتربینی فرد خارجی در همه‌ی موارد (این خیلی موضوع رایجیه برای مثال میبینین که این افراد حتی سعی میکنن یه سری عادات غلط فرهنگی و تربیتی جامعه هدف و به اجبار توجیه و ازش دغاع کنن). البته نمیخوام از واژه‌ی عقده‌ای استفاده کنم چون همه‌ی این دسته رو شامل نمیشه.
۲. تلاش برای سریع تر خو گرفتن با جامعه هدف. ( این نکته رو بگم که این سری افراد و خیلییی خیلی کمتر نسبت به مورد بالاتر دیدم و این افراد معمولا رابطه بدی با هموطناشون ندارن و اتفاقا برخورد خوبی هم دارن اما ترجیح میدن بیشتر با خارجی ها برخورد کنن).
۳. دنبال راحتی و ازادی عمل بیشتر اون هم در یه سری مواردی که بین ایرانی جماعت و فرهنگش کار پسندیده‌ای نیست.( این مورد هم متاسفانه خیلی زیاده).
۴. فرار از بقیه بدلیل تجربه‌‌ی بد در گذشته. ( توی این مورد شخص خودم و میتنونم مثال بزنم که اوایل مهاجرت بیشتر بدنبال ایرانیا بودم تا باهاشون اوقاتم و بگذرونم یا کارامو بکنم اما متاسفانه یه در صد قابل توجهی از این افراد به همون دلایل ضعف شخصیتی و … بشدت بدنبال سواستفاده از ایرانی جماعت هستند و باعث میشه شما یا کلا زده بشین یا هم سخت با بقیه مچ بشین تا ادمش و پسدا کنین).
۵. دلایل سیاسی و عقیدتی. البته خیلی کم پیش میاد همچین چیزی رو به چشم دید ولی بازم هست و طرف بخاطر عقیده و نظر مخالفی که داره دنبال دردسر و مشکل برای خودش نمیگرده.

در کل همونطور که اشاره کردم بیشترین کیس هایی که دیدم جزو همون مورد اول بودن که بخاطر یه سری دلایل، زدگی و احساس حقارتی که فرد نسبت به خودش و هموطنش داره ( حتی اگه بروز نده میشه به وضح از حرفاش و رفتارش فهمید) باعث تا از اینترکشن با ایرانیا خوداری کنه.

کاربران ناشناس

من فقط از ایرانی‌ها فرار نمی‌کنم. از همه آدم‌ها فراری هستم. دوست دارم فقط و فقط سرم توی کار خودم باشه و کسی هم کاری به کارم نداشته باشه. دوستی‌های من خیلی سطحی و در حد سلام و احوالپرسی هست و همیشه مراقب هستم بیش از این به افراد نزدیک نشوم. چه ایرانی و چه غیر ایرانی کلا دل خوشی از آدم‌ها ندارم. اگه ممکن بود و وابسته به جامعه نبودم، دوست داشتم در یک جنگل یا کوه در یک کلبه دور از همه مردم زندگی کنم.